ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

ریخت و پاش

عاشق ریخت و پاشی.هیچ جایی از دست تو در امان نیست حتی حمام! تمام اسباب بازیهاتو جمع میکنم دو دقیقه بعد همه ریخته وسط حال!!!حالا کاش باهاشون بازی هم میکردی فقط میگی هییییییییییییییییی میریزیشون و بعدشم بیخیالشون میشی. تمام کشوها و کابینتهای آشپزخونه رو خالی میکنی ،میوه و پیاز و سیب زمینی و گردو و....همه رو پرتاب میکنی اینور و اونور حتی توی کمد لباسها یا زیر مبل یهو میوه پیدا میکنم! روزی ٥-٦ دست باید لباس عوض کنی آخه همه رو زودی کثیف میکنی (نه فقط یه دوتا لکه اصلا قابل پوشیدن نیست)میگی آب میخوام وقتی بهت میدم دیگه باید به زور ازت بگیرم آخه دوست داری به تمام گلهای قالی و مبل آب بدی و البته آستینهاتو هم میزنی بالا و وضو هم میگیری!!!...
26 دی 1391

هوای پاک

بعد از یه بارون عالی قدم زدن توی یه هوای پاک خیلی میچسبه.حیف که باد سرد زمستونی نذاشت تا بیشتر لذت ببریم. پنجشنبه ظهر یاسمین در کنار رودخانه خشک شیراز اینم اسفند پارسال امسال پارسال بقیه در ادامه مطلب... داری برا پرنده ها دست تکون میدی همیشه هوای دلت پاک پاک عزیزمممممم -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
24 دی 1391

وبلاگ فراز کوچول

بالاخره از دیروز فراز کوچول ما هم صاحب یه وبلاگ اختصاصی شد. فرازخان پسر خاله فاطمه (دختر عموی مامانم) هست. پس دوست جونی ها، لطفا از این به بعد به وبلاگ فراز هم سری بزنین. راستی فراز هم سن محمد کوچوله. قرار بود حداقل یک ماه بزرگتر از محمدی باشه ولی به دلیل عجله پسمل خاله، الان فراز خان هشت روز از محمد کوچول کوچیکتره. اینم آدرس وبلاگ فراز خوشگل ما: http://faraz.niniweblog.com/ ...
19 دی 1391

شیرین عسل

عزیز شیرینم واااااااااااااااای که چقدر خوردنی شدی اینروزها ..... مامانجون و باباجون تبدیل شدن به مانجون و بانجون قربونت برم که معلومه خیلی اصیلییییییییی . وقتی میگم برام ناز بیاااااااااااااا خداااااااااااااااااااااا خیلی خوردنی میشی خب . برام کتاب میخونی و همچین تعریف میکنی آقا گوگه و اَگو (آقا گرگه و خرگوش)! امروز بهم میگی: بابا دَت دوتو؟ (بابا رفت دکتر؟)میگم: نه بابا نرفته دکتر رفته سر کار .بابا احسان که میخواد بره بیرون داد میزنی: بانجون ننو بَگَد (باباجون نرو برگرد،غ و گ رو قاطی میگی). امروز بابا بهت میگه یاسمین خوبی؟تو هم گفتی: نَمنون (ممنون). دیروز از خواب بیدار شدی هی میگم بیا پایین از تخت هی بر...
19 دی 1391

دختر مومن من

فدای شما دختر مومنم بشم که وقتی آب میخوری دستاتو میگیری بالا میگی الا چک(ella chok)همون الهی شکر.گاهی هم میگی یا تین(ya tein)همون یا حسین. بابا احسان وقتی مداحی میذاره همراهشون تو هم سینه میزنی میگی ابلبل ابلبل(ابالفضل). یا علی هم که از دهنت نمیوفته . -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
18 دی 1391

کی بوده؟

خونه رو کثیف کرده میگم کی اینجا آشغال ریخته ؟ یاسمین:ممد مامان ندا:الان زنگ میزنم بهش میگم چرا خونه مارو کثیف کرده؟ (تلفن رو برمیدارم شماره میگیریم میگم الو) یاسمین :مامان مامان... ممد نه علی!!!!!!! -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
15 دی 1391

چرا؟

چرا دیر به دیر آپ میشیم؟  به خدا خیلیییییییییییی شیطون شده دخترمون. وقتی میام پای نت دیگه میخوام اعصابم راحت باشه ، فکر نوشتن شیطونیهاش باعث میشه بیشتر حرص بخورم!  فعلا به مخم استراحت میدم .منتظر یه عالمه خاطره از شیطون بلا باشید. -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
14 دی 1391

دندون 16

بالاخره دندون شانزدهم هم دو روز قبل رویت شد. فکر کنم با این لب ریزه نمیتونم 4 تا دندون اخریت رو ببینم و نمیفهمم که کی در میان . دندون شانزدهمت مبارککککککککک -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
9 دی 1391

تولد خاله هدی

هفتم دیماه تولد خاله هدی عزیز بود که به خاطر کار خاله سارا ما شب قبلش تولد گرفتیم. خاله هدی مهربون تولدت مبارک! لبت خندون و دلت شاد . قبل از رفتن به تتلد یاسمین که از توی خونه کادو ددا رو برداشت و بهمون هم نمیداد توی راه هم کادو رو توی بغلش چسبونده بود و مراقبش بود تا رسیدیم خونه باباجون هادی و خاله در رو باز کرد کادو رو دادی به خاله و کلی ذوق کردی  و اینجا ماموریتت به پایان رسید البته ماموریت کادو هنوز کیک رو نترکونده! یاسمین عشق کیک تتلد البته نه برای خوردن برای کثیف کاری و چرکولک بازی حالا شدن دو عدد کنجکاو محمد دلت بسوزه فعلا نمیتونی از اینا بخوریییییی وووووووووی قربون نگاه خوشگلت عروسک خاله ...
9 دی 1391