ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

غذا خوردن یاسمین به روایت تصویر

-ببخشید بعضی عکسها تار شدن. -این پست توسط مامان ندا نوشته شده! -دو تا عکس اخری دو ساعت قبل از اومدن مهمونهامه تمام فرش و میزها و مبل دو نفرمون و پایه بقیه مبلها ماستی شده بود!به دلیل دوربین داغون نشد عکس از همش بگیرم!   ...
26 مرداد 1392

قصه

کیکی بود کیکی نبود... یه دندیین بود (یاسمین)ادیت میکرد(اذیت)تیطونی میکرد(شیطونی)مامانش نالاحت تد(شد)،جیش کرد مامانش کوتحال تد(خوشحال) ! تلفظ کلمه شد بین ت و ش و یه نمه چ -امروز صبح با شنیدن این قصه یاسمین زهرا از خواب بیدار شدم . -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
19 مرداد 1392

شیرین تر از قند

من:احسان پول یاسمین رو هم بیار براش یه چیزی بخریم!یاسمین: نه پول من ارج نکنید !من:چرا خرج نکنیم؟یاسمین: دوست ندارم ارج کنید ! من:احسان اینا کدومش خوشگلتره؟یاسمین: مامان نیگاه این کوشتلتره! هر جا به نفعشه میگه من پسرم مامان منم از این ماکینها میخوام میخری؟(تلفظ بین خ و ک و ق)من:اینا مال پسراست!یاسمین: مامان ماکین پترا میخری؟ (پترا:پسرا)(ماکین:ماشین)من برا خلاص شدن:وقتی پسر شدی میخرم!یاسمین: مامان نیگاه من پترم من پترم ! مامان گل مویی ندن من پترم !(ندن:نزن) خاله هدی به سفارش یاسمین زهرا براش شامپو گلرنگ خریده قرمزش رو نداشته زرد براش خریده یاسمین به خاله هدی میگه: آله ادا تولتی (صورتی) و قیرمز هم بخر اب؟ (اب:خب) جدیدا وقت...
17 مرداد 1392

درخواستهای بی پایان

مامان پارک ددید میبری؟(جدید) مامان پارک بزورگا میبری؟(پارک بادی) مامان پارک آهویی دارم میبری؟(توی پارکه این شعر رو میذارن) مامان تتاره میبری؟(ستاره!منظورش پارک مجتمع ستاره خلیج هست)بعدشم میگه:مامان دود باش تعطیل میکنه هاااااااا!(زود) مامان پیکو تک میخری؟(تبلیغ توی برنامه عمو پورنگ) مامان تامپو پولنگ میخری؟(شامپو گلرنگ) مامان بالا بالا میخری؟(بسته های اموزشی که توی تلویزیون تبلیغ میکنن) الو بابا تلام !بابا بتنی عدوتکی و کاکائویی میخری؟بابا دوتاش بخر اب؟(اب:خب)(عدوتکی:عروسکی) مامان قمبر میخری؟(همبر) مامان تاندیدیچ میخری؟(ساندویچ) مامن دمپایی ازینا میخری؟(تبلیغ نیکتا)مامان همش بخر اب؟(خب) ماماان دتویی برم اب بازی میخر...
15 مرداد 1392

غصه دار شدن مامان ندا

الان دو هفتس دوربینم رو خراب کردی دختر ،بازم تا هفته پیش یه ریزه بهتر میگرفت الان که دیگه هیچی تار تار  . تو مگه نمیدونستی دوربین مامان ندا به جونش بستس ؟هی میام عکس بگیرم یادم میاد که چی شده . واقعا زندگی بدون دوربین سخته برا همین  الکی و دلخوش کنی بازم عکس میگیرم ولی همه تاررررر . بابا احسان لنزش رو باز کرد یه قطعه شکسته از توش افتاد بیرون گفتن باید لنز جدید بخریم براش . اونشب که مهمونی داشتیم اونقدر دلم میخواست عکس بگیرم اصلا از خودت اونقدر دوست دارم عکس بگیرم . باید حسابی صاف و بدون حرکت از هرچیزی عکس بگیرم تا یه کم واضحتر بشه . عکاسی از نمای باز و دور کمی زومتر و یعنی واضحتر اینم  بعد از...
15 مرداد 1392

من و یاسمین زهرا

دیشب خونه یاسمین زهرا مهمون بودیم و همه چی عالی عالی بود. ندا سنگ تموم گذاشته بود. طوری که غذای اصلیش توی سفره جا نمی شد. یه چندتایی عکس با دوربینم گرفتم که بعداً میذارم تا همه ببینن و بدونن من چه خواهر کدبانو و هنرمندی دارم. دوربین ندا بنده خدا که توسط یاسمین زهرا ترکونده شده و فعلاً نمی تونه عکسای قشنگ بذاره. (بچه دوربین حرفه ای مامانش رو زده زمین، لنزشو ترکونده اساسی!) مهمونی دیشب خیلی خوب بود ولی بنده دچار افسردگی شدم، چون یهویی امشب نوبت افطاری من رسید و منم قراره غذای آماده از بیرون بخرم بدم مهمونای خدا! افسرده شدم برای اینکه سفره امشب در مقایسه با سفره خونه یاسمین زهرا اینا خالی از هر هنر و کدبانوگریه. فقط باید امیدوار باشم طعم غذا ...
13 مرداد 1392

یاسمین زهرای خوردنی خودم

این روزای دوسال و دوماهگیت دلم بیشتر میخواد بیای و من بخورمت. هرچند که اصلاً خوشت نمیاد بعضی ها که یکیشون هم این بنده حقیره ماچت کنن. ولی من دزدکی هم که شده باشه میام سراغت و یه بوس کوشولو میکنم از اون لپای خوردنیت. آخه خودت که نمی دونی دو تا لپ داری ماه، تپل و خوشمزه شیرین تر از عسل یه جورایی اصل لپه! سفت و اورجینال! هرچی بیشتر این روزها محمد کوشولو اجازه میده که بوسش کنیم و مرتب و پشت سرهم ماچمون می کنه ولی تو دریغ میکنی این لپای خوشمزه ات رو. البته برای باباجون و مامان جون و خاله سارا و محمد کوچول که آزاده ولی روی یه شیطنت خاصی نمیذاری منم لذت لپاتو ببرم! شیرین زبون، مهربون، باهوش و با معرفتی اساسی! (البته به جز قضیه بوس که کمی نسبت به...
12 مرداد 1392

مهمونی

وقتی مهمونی دارم از یک هفته قبلش وقت آپ کردن اینجا رو ندارم! فردا هر دوتا بابا جونهای یاسمین و بقیه خونواده مهمون خونمونن  اونقدر کار دارم که وقت نمیشه بیام اینجا .ببخشید . اینم برا خالی نبودن پست -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ...
11 مرداد 1392