ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

سفرنامه تهران- عكسها (1)

عكساي تهران خيلي زياده. بنابراين براي اينكه حجم اين پست زياد بالا نره و همه بتونن ببينن توي چند تا پست ميذارم. عكساي پايين با دوربين من گرفته شده كه البته نورش درست تنظيم نشده و يه ريزه بي كيفيته. - راستي عكساي محمدي رو روي وبلاگ خودش ميذارم. - صبر کنین:                 امروز جمعه ٢٦ خرداد٩١          ١٥٠٠٠٠ تایی شدیم. بازم مرسی از لطف دوستای خوبم عكس بالا: سپهر كوشولوي يكسال و يكماه- جمعه 12 خرداد 91 خونه تهران ما قم- سرخاك مامان بابايي 17/3/91  براي ديدن بقيه عكسها لطفاً...
26 خرداد 1391

ما شيرازيم

دوست جوني ها، ما بامداد پنجشنبه ساعت يك به سلامتي و ميمنت رسيديم شيراز. همه چي عاليه فقط وقت ندارم كه بيام وبلاگ رو به روز كنم. ممنونم از محبتهاتون. مامان ندا اگه تونستي مطلب بذار چون كلا درگيرم ... سرم خيلي شلوغههههههههه ...
20 خرداد 1391

تاب تاب عباااااااااااااااسی

الان 5- 6 روزه که تاب یاسمین رو وصل کردیم،از روزی که توی مشهد سوار تاب شده عاشق تاب بازی شده و تا حوصلش سر میره میگه تاب تاب!!!! همونطور که خاله هدی قبلا نوشته بود یاسمین زهرا عاشق ننی شدنه(ننو)ودوست داره توی پتو بذاریمش و تابش بدیم تا بخوابه اما خوشبختانه این چند روز از ننی کردن خبری نبود چون تاب جای ننی رو برای یاسمین گرفته وتا خوابش میاد میگه تاب تاب و ما هم از خدا خواسته میذاریمش توی تاب بعد از 10-15 دقیقه یاسمین لالا میکنه!!!  عاشق چهره خوشگلتم وقتی که در خواب نازی یاسمین 5 روزه در خواب و یاسمین زهرا در 379 روزگی بقیه عکسها در ادامه مطلب....   -این پست توسط مامان یاس...
10 خرداد 1391

داريم ميريم تهرون

اگه خدا بخواد و همه چي جور بشه، انشااله فردا عصر ٥شنبه 11/3/91 حركت ميكنيم به سمت تهران. همگي هستيم. من و بابايي و ماماني به همراه ياسمين اينا و محمد اينا. اين اولين سفر ياسمين زهرا و محمدكوچول به تهرانه. ضمن اينكه كلا اين اولين سفر محمد آقاست توي كل زندگيش... بريم ببينيم آخر مي تونيم اين سپهر كوچولوي عمه انسيه رو ببينيم يا نه. عمه هام و بچه هاشون تهرانن و البته دختر عمو فاطمه كه شنبه مياد.احتمالا تا اواسط هفته آينده هستيم و بر ميگرديم. (من كه هنوز مرخصي بهم ندادن) اگه خدا بخواد باهمت دوستان (مادر و پدر اين وروجكها) ميام و وبلاگ رو به روز ميكنم. يا حداقل پيامهاي دوستان رو ميخونم. دعا كنين شرايط فراهم شه و يه سر بريم جمكران و زيا...
10 خرداد 1391