ماشااله دیگه کاملاً عاقل شدی ولی به همون نسبت شیطنتت هم هرروز بیشتر تر شده و میشه! مثل فرفره راه میری و مثل قرقی سر تو هر سوراخی میکنی. زودی می پری روی مبل و بعد از سواری گرفتن ازش (انگار سوار اسب شدی و یورتمه می ری) برای پایین اومدن میگی: یک، دو و ... اگه کسی نگیردت می پری پایین! خیلی نترسی و با اینکه همش حواسمون بهت هست ولی تا حالا چندبار که غیبت زده توی حمام پیدات کردیم، توی تاریکی رفته بودی وسط حمام و زیر دوش ایستاده بودی. یه بار به من و یه بار به مامانی که توی حمام توی تاریکی شب پیدات کردیم اشاره کردی به دوش حمام و گفتی: آب بایی (آب بازی). مامان ندا میگه، وقتی بابا احسان میره حمام، میدویی میری توی سبد لباسهای کثیفت!! یکی دولبا...