عسل خانم
چند ماهه که میخوام بیام و از حرفهای خوشمزه یاسمین بنویسم و هی به ذهنم حرفها رو سپردم اما الان که اومدم بنویسم دیدم همش یادم رفته،چند تاشو که یادمه برا یادگار مینویسم...
_من:یاسمین کباب کنجه خوشمزه شده؟
یاسمین:مامان تو هر چی درست کنی ما قبولت دارم.
_روی جعبه کفشش عدد سه نوشته بود با حالت اعتراض اومده میگه:مامان خدا خیرت بده برا سه ساله ها خریدی؟
_داره با بابا احسان بازی میکنه بابایی غش کرد میگه:خدا رحمتت کنه بابا احسان!
_وقتی یه غذایی رو خیلی دوست داره دوتا انگشت شصتشو به حالت تایید میاره بالا میگه:yes یا عالیه
_نگاه این آقاهه داره تو فیلم رشوه میگیره!!!!
_من به بابا احسان گفتم لطفا یه لیوان آب برام بیار ،یاسمین هم سریع گفت :منم آب میخوام بابا بعدش گفت بابای بیچاره هم باید کارای تورو بکنه هم کارهای منو!
_مامان میدونستی هر چی بوی خوبی داره از خداستیعنی تمام گلها بوی خدارو میدن.
_مامان چقدر چاق شدی!!!نینی دنیا اومد باید همه اینا رو آب کنیا.
فعلا همینارو یادمه باز یادم اومد میام پایین همین پست مینویسم.
_این پست توسط مامان یاسمین زهرا در تاریخ 20 فروردین ماه 95 ساعت 1:24 ظهر نوشته شده!