بعد از چند ماه

بعد از چند ماه دوباره اومدم.

تو این چند ماه خیلی اتفاقها افتاد که من متاسفانه نتونستم بیام و ثبت کنم اما الان مختصری از مهمترینهاش رو به یادگار اینجا ثبت میکنم.

اولین مروارین خوشگل نازنین زهرا مثل اولین مرواریدهای خواهرش توی سفر کیش جوونه زد و 2 اردیبهشت 96 درست در 11 ماه و 8 روزگی از سمت بالا سمت راست چشممون به جمال اولین دندون روشن شد..دومین دندون 9 اردیبهشت، دندون سوم و چهارم 30 اردیبهشت ماه دندون پنجم 21 خرداد و دندون ششم 6 تیرماه .

اما دندونهای آبجی یاسمین هم توی این مدت چهارتاش افتاده که اولیش 23 فروردین ماه بود.

نازنین خانم که نه نوز راه نمیره واز سیزده ماهگی همونطور نشسته نشسته حرکت میکنه،عاشق کتابه و بیشتر از اون عاشق شارژر موبایلیعنی همونجور که میره یکی دوتا شارژر بهش آویزونه.

بیخوابی و کلافگی و کم خوراکی هم که بعد از تولدش شدت گرفته به خصوص دوتا دوره یکماهه بیخولبی و کلافگی و فقط 8 تا9 ساعت خوابیدن توی 24 ساعت و حذف خواب عصر و حذف کردن کامل شیر مادر به جز در خواب عمیق و گاز گرفتنهای وحشتناک و....خیلی دوران سختیی برا من و خودش بود که گاهی مثل دیشب دوباره اینجوری میشه،وقتی هم کم میخوابه یه کارای عجیبی میکنه و میلرزونه خودشو ولی مقاومت هم میکنه و نمیخوابه.شیر که نمیخوره،روی پا بخوابونم بلند میشه میشینه تکونش بخوام بدم توی بغل جیغ میزنه و زور میزنه از دستم رها شه کنارش دراز میکشم و شع رو لالایی میخونو با پا لگد میزنه و هلم میده ....

یاسمین خانم هم حدودا بیش از نیمی از جز 30 رو حفظ کرده تاالانالحمدالله،توی آزمون سنجش برای ورود به کلاس اول هم به بابا احسان گفتن نمرش از تمم کسانی ک تا حالا اومدن بالاتر شده ماشااللهازش جمع یک رقمی پرسیدن دختر خانم ما تا هارصد پشت هم میشماره و جمع هم بلده و تازه داره جدول ضرب چند روزه حفظ میکنه!بعد از سنجش میگه چه سوالای آسونی میپریسیدنا!

نمیدونم قبلا توی وبلاگ نوشتم یا نه ولی باز مینویسم ضرر که ندارهتوی روضه مامان شهناز که فروردین ماه بود وخانومها داشتن ختم انعام میخوندن عزیز دلم پشت بلند گو پنج خط انعام رو با تجوید کامل و تلفظ عربی خوند.

از نازنین تنبل بگم که که حرف نمیزنه که کلمه هایی که قبلا میگفت هم نمیگه فقط آب وآبوی(آبجی)ولی از حیوونها اسب و شیر و پیشی و هاپو و توتو رو میشناسه و توی کتاب با دست نشون میده البته با کف دست میزنه تو سرشون!

خیلی خیلی شیظون و فضول و کنجکاوه!برخلاف یاسمین محتاط که اصلا کارهای خطرناک نمیکرد نازنین بکن و نکن نمیفهمه و عاشق اینه که خودش تجربه کنه مثلا دوشاخه رو خودش بزنه تو پریز،بشینه توی ماشین شارپی خودش کمربندشو ببنده و گاهی کجکنه خودشو و پا بذاره روی گاز و حرکت کنه!!!تا حالا چند بار صندلی غذاخوری رو انداخته زمین!کتابخونشو که فرفوپه هست ویرون کرده و....

و اما بزرگترین سرگرمی نازنین باز و بسته کردن در هست!!!!گاهی درو کامل میبنده و از پشت در کلی میکوبه توی در و داد و هوار تا نجاتش بدیم.

وقتی هم خواهرش میره حمام یا توی اتاق و...درو مییبنده کلی وقت پشت در میشینه و انقدر در میزنه تا در رو روش باز کنه آبجیش.

بیشتر روزهای تابستون یاسمین و دوستش دیانا رجبی تلفنی با هم صحبت میکنن گاهی نیمساعت پای تلفن هستن !یاسمین که کلا موقع حرف زدن با تلفن باید بره توی اتاق تنها و درو ببنده البته چون روی اسپیکر میزنه گاهی صداش میادکه مدام دارن از اسباب بازیها و سی دیهایی که دارن برا هم تعریف میکنن.

غذای مورد علاقه نازنین فرنی و حریره و دنت و بستنی واینجور چیزاست ولی از مه اینا بیشتر عاشق میوه مخصوصا طالبی هست.طالبی هندونه هلو شلیل آلو و......

یاسمین وزن 25 و قدش 116

نازنین هم حدود 9 وزنشه و قدش هم حدود78

دقیقترش رو هفته دیگه دکتر میره مینویسم.

این پست رو مامان ندا در تاریخ 15 شهریور 96 ساعت 6 عصر نوشته!

به امید برگشت هر چه زودتر