ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

کارت خیلی اشتباه بود بابا احسان!

1393/4/8 0:46
نویسنده : خاله هدي
876 بازدید
اشتراک گذاری

بازم تابستون...

بازم پارک بادی...

بازم دست و پای شکسته و زیر تنه مونده بچه ها...

متاسفانه سه نفر کشته توی فصل بهار...

و بازم بی احتیاطی مادرو پدرها.......

از اونجایی که خدا لطفش رو در حق من تمام کرده،الحمدالله،دختری نصیبم شده منطقی ومحتاطمحبت.

سالهای پیش که اجازه نمیدادم یاسمین بره پارک بادی چون کوچولو بود ولی توی ذهنم میگفتم امسال حتما میتونه بره چون بزرگ شده،وقتی خاله هدی دو ماه پیش خبر ترکیدن دو سه تا از این سرسره ها و کشته شدن سه تا بچه رو داد ،کلا منصرف شدم و برا دخترم توضیح دادم که این سرسره ها خطرناکه ،فکر میکردم یاسمین قبول نکنه ولی خیلی معقولانه برخورد کرد تا اینکه...

دیشب داشتیم میرفتیم خونه مامانجون رباب ،چون تیم والیبال برنده شده بود و مردم ریخته بودن تو خیابونها از کمربندی انداختیم و از جلوی پارک محله دینکان(دینکون)رد شدیم ،جدیدا توی این پارک هم سرسره بادی آوردن ،احسان تا دید گفت اینجا خلوته میشه یاسمین رو بیاریمتعجب من گفتم نه چه ربطی به شلوغ و خلوتی داره نمیشه !یهو یاسمین از کوره در رفت گفت:

بابا چرا این حرفو زدی ؟من اگر برم پارک بادی بپوکم مامانم ناراحت میشه،خیلی حرفت اشتباه بود!مامان بابا میگه بریم پارک دینکون سوار سرسره بادی بشیم خیلی اشتباه کرد!

حالا هر چی باباش میگه ببخشید خانوم خانومها عصبی بود و نمیبخشید دوباره گفت:به مامانجون رباب میگم که گفتی برو پارک بادی!!!احسان گفت نگو ،یاسمین محکم و با عصبانیت گفت:میگم میگم میگمممممم!

بعد از ماشین پیاده شدیم جلو خونه باباجونش ،همینطور داشت زیر لب غر میزد و میگفت:بابا حقته دیگه دوستت نیستمعصبانی!میرم دوست پسر خالم محمد جونم میشمخندونک!

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا در تاریخ 8تیر 1393 ساعت12:58نیمه شب نوشته شده!

-ورود ماه مبارک رمضان بر همگی مبارکمحبت.

 

پسندها (5)

نظرات (11)

عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
8 تیر 93 5:45
التماس دعا
مامان گلی
8 تیر 93 12:44
قربونش بشم چقدر خندیدم به کلمه بپوکم
♥مامی ملودی جون ♥
8 تیر 93 15:07
طفلی باباش
مامان آیسو وآیسا
8 تیر 93 17:37
عزیززززززززززززززززم
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
8 تیر 93 23:12
آفرین دختر خوب. بابا احسان واقعا کارتون اشتباه بود
مريم مامان آرمان
9 تیر 93 18:57
چه دختر خوب ي ...تبريك بابا احسان با اين دختر هواس جمعتون.مئاظب باشيد ديگه حرفي نزنيد بچه مون قهر كنه بره ها.......
مامان آنيسا
10 تیر 93 13:23
بخورمت من بلبل زبون
مامان آرتین
11 تیر 93 1:16
خیلی شیرینییییی . چقدر وحشتناک!!!! خوب شد گفتی ندا جون از اونجایی که آرتینم حسابی با احتیاطه گفتم امسال که بزرگتره ببرمش ولی منصرف شدم.ممنون
مانی محیا
11 تیر 93 14:53
عسیسم. باهوشک.. ما رو از دعاتون فراموش نکنین
مامان مبینا
21 تیر 93 2:14
آفرین به این دخمل فهمیده راستی چرا پست هاتون رو رمز دار کردید؟
مامان صدف
21 تیر 93 11:58
موش بخوره زبونتونو