مسافرت اردیبهشت ماه
27 اردیبهشت یعنی دقیقا روز تولد چهارسالگی یاسمین زهرا عازم مسافرت شدیم،یه تجربه جدید....مسافرتی دوازده روزه به قصد زیارت و سیاحت باماشین!!!
یاسمین شب ساعت 8:15 خوابید یعنی اوج خوش شانسی و در کمال ناباوری و صبح ساعت 7 بیدار شد،تا کارامونو کردیم و بنزین زدیم و راهی شدیم ساعت 9 صبح شد....یاسمین خانوم سرحال در خدمتمون بودن،توی راه هم هی بازی کردیم و نقاشی کشیدیم و شعر خوندیمممممممممم تاظهر شد و رسیدیم برا نهار و نماز یزد ...نهار رو کوبیده و ماهی و قرمه سبزی زدیم بر بدن در یک رستوران سنتی و شیک و از قیمت تعجب کردیم!!!بسی ارزان بود به نسبت شیراز....
از یزد راه افتادیم به سمت طبس ، خوابم میومد چون فقط سه ساعت و نیم خوابیده بودم ولی یاسمین سرحال بود من هی چرت میزدمممممممممممممممم ولی یاسمین اصلا و ابدا...بالاخره دم اذان مغرب به مقصد رسیدیم،یازده ساعت در حرکت بودیم و یاسمین اصلا پلکهاش رو هم نرفت!!!!شهر طبس...امامزاده حسین(ع)،جایی بینظیر،پر از آرامشششششششششش پراز حس قشنگ ،حال و هوا درست مثل حرم امام رضا،همونقدر تمیز و قشنگ.
دفعه اول بود من میومدم طبس،هر چند اصلا شهر طبس رو ندیدیم ولی اون فضای بزرگ و قشنگ امامزاده یه خاطره خیلی خوب برامون به جا گذاشت،شب یکی از سوویتهای امامزاده رو کرایه کردیم،یه سوویت تمیز و عالی و شش تخته با همه امکانات،توی محوطه امامزاده مغازه هم بود از خستگی نای بیرون رفتن و شام خریدن نداشتیم و شام با اجازتون نیمرو درست کردم با کره و نوش جان کردیم.
منظره اتاقمون رویایی بود،پنجره بالای تخت من نمای گنبد و بارگاه امامزاده حسین بود ،چه حس خوبیهنوز بهش فکر میکنم سرخوش میشم.
صبح هم خامه عسل و مربا زدیم بر بدن و بعد از زیارت راهی مشهد شدیم...
بقیه سفر در پست بعدی
عکسهای سفر طبس(امامزاده حسین(ع)
_این پست توسط مامان یاسمین زهرا در تاریخ 10 تیر 94 نوشته شده!
_لباس یاسمین رو بیخیال تو سفر بودیم.