4 سال و 5 ماه
با تاخیر اومدم باز ولی این تاخیرم هم فقط به خاطر وقتیه که برات میذارم ،صبح مهد عصر کلاس ،درس و بازی و مهمونی و هر چی تو دوست داری... کمتر ازیکماه مونده تا چهار سال و نیمگیت و این یعنی من چهار سال و نیمه که خوشبخت ترین آدم دنیام . این پست در تاریخ 4 آبان نوشته شده! ...
اخرین قسمت سفر
قسمت دوم سفر(مشهد مقدس)
چهار سال و چهار ماه
دیروز عشقم چهار سال و چهار ماهه شد... تبریک به خودم تبریک به همسرم و در آخر تبریک به دخترم خدایا به خاطر همه چیز شکر _این پست توسط مامان یاسمین زهرا در تاریخ 28 شهریور 94 نوشته شده! ...
قسمت اول سفر
امسال امام رضا طلبید دوبار زایر حرم باصفاشون باشیم و چقدر خوب بود. خونواده سه نفری ما با مامان و بابای خوبم ،خاله هدی ،خاله سارا ،عموعلیرضا و محمدم... چون تازه از سفر اومده بودیم خیلی حس و حال سفر نداشتم اولش و فقط به عشق امام رضا و خانوادم میرفتم،ولی کم کم روی دور افتادم و کیف کردم. سفر دسته جمعی رفتن یه حال خوبی داره ،یادمه یکماه قبل از سفر که حرف از مسافرت و خرج و این چیزا شد گفتیم که بابا احسان بشه مادرخرج و یه سری برنامه ریزی کردیم،یاسمین خانم که حس اظهارنظرش گل کرده بود و خیلی هم سر در نمیاورد از صحبتهای ما فهمید که به بابا احسان باید خرج سفر رو بده و معنی مادرخرج رو اینجوری درک کرده بود پاشد با عصبانیت گفت: خاله هدی اگر...