ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

احوالات یاسمین در چند روز اخیر

1390/11/5 17:04
نویسنده : خاله هدي
1,159 بازدید
اشتراک گذاری

این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته میشود.

مدتیه که نینی وبلاگ قاط زده آخه من نمیتونم با اسم خودم وارد بشم و پست بذارم و مجبورم با اسم خاله هدی پست بنویسم.

از هفته پیش یاسمین خانوم دوباره از خانوم مامان وا گرفته و مریض شدن و همونطور که در عکسهای پایین میبینید کلی وزن کم کردن و البته کلی لپ و قپقپ.بینیه ریزش کیپ شده بود و نمیتونست نفس بکشه و شب تا صبح گریه میکرد حتی موقع شیر خوردن هر از چند ثانیه شیر خوردن رو ول میکرد و کلی نفس نفس میزد.

یاسمین بیحال

جمعه پیش اون یکی مامان بزرگ و بابابزرگ یاسمین زهرا رفتن کربلا و به امید خدا پس فردا برمیگردن به خاطر همین هم این هفته کلی مهمونی دعوت شدیم تا من و بابای یاسی ، خودیاسی و عمه هاش تنها نباشیم دیروز هم رفتیم خونه دایی قاسم بابای یاسی جاتون سبز خیلی خوش گذشت البته بیشتر به یاسمین آخه اونا هم یه پسر کوچولوی خوشگل دارن که دوست یاسمینه و یاسی خیلی علی کوچولو رو دوست داره و ذوقش میکنه.

یاسمین و علی کوچولو

چند روزه یاسمین خانوم علاقه پیدا کردن از دست عمه فاطمه غذا بخورن و چون مدتیه کم غذا شده و میل نداره ماهم تا عمه میاد زود بشقاب غذای یاسی رو میدیم دست عمه و...

امروز کنترل تلویزیون رو گرفته بود دستش و هی کانال عوض میکرد بعد باذوق و خوشحالی برمیگشت به باباش نگاه میکرد و با زبون خودش حرف میزد و ابراز شادی میکرد نمیدونید چه منظره قشنگی بود.

اینروزا بیشتر از همیشه مامانی شده و توی بغل هر کسی بره من باید قایم شم آخه اگر ببینتم یا صدامو بشنوه میخواد بیاد بغلم و دیگه سر جاش بند نمیشه وقتی هم میاد بغلم اونقدر از ذوقش کله میزنه که تمام صورت آدم خورد و خاکشیر میشه!!!

 بقیه عکسها در ادامه مطلب...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

خاله جون...
5 بهمن 90 17:21
آخیییییییی عزیزمممم ایشالله زود خوب شی... عمتو دوست داری عزیزمممم؟؟؟ منم یه عمه دارم عاشقشم
فاطمه
5 بهمن 90 17:27
ماشالله
مامان گلي
5 بهمن 90 22:23
قربونت بشم نبينم هيچوقت بيحال باشي دخترخوشگلم


دارم خوب ميشم مامان گلي جونم. دكترم گفته آلرژي فصليه
مامان ریحانا
6 بهمن 90 0:13
عزیزم تو اون عکس اولی یاسی داره به علی کوچولو میگه : اگه ازجات تکون بخوری می خورمتا
خیلی باحال نگاش می کنه
دلم آفتاب تو عکس رو خواست

منم دلم آفتاب ميخواد. صبح وقتي هنوز آفتاب نزده ميام سركار و ساعت سه بعدازظهر وقتي كه آفتاب كم رنگ شده و نا نداره ميرم خونه. محل كارم هم آفتاب گير نيست!
میترا
6 بهمن 90 1:00
موش موشک چه آفتابی گرفتی. امیدوارم زود خوب بشی خوشگلم. من که متوجه لاغر شدنش نشدم

يه ذره لپاش آب شده (البته مامان ندا ميگه)
عمه زهرا
6 بهمن 90 2:19
قربون صورت خوشكلت و خنده هاي قشنگت برم عروسكم جيگرم نفسم
خاله هدي
6 بهمن 90 8:00
خاله هدي
6 بهمن 90 8:03
اگه هركي تونست بين تصوير اولي و دومي علي كوچولو تفاوتي پيدا كنه يه جايزه از مامان ياسمين بگيره!!!!!!!!
خاله جون...
6 بهمن 90 8:15
من تونستم...
توی عکس دومی حالت لبای علی کوچولو با عکس قبلیش فرق داره
مامان یاسمین جایزه!!!!!

بازم تفاوت وجود داره، خوب بگرد تا يه جايزه ويژه گيرت بياد!
مامان خورشید
6 بهمن 90 10:56
ای خدا این دامنا رو نپوش منو سکته میدیااااا میام می خورمتااااااا بوووووووسسسسسس
خاله جون...
6 بهمن 90 13:26
پیدا کردم یکی دیگه... تو عکس بالایی انگشت شصتشو بلند کرده ولی توی عکس پایینی نه...درسته خاله هدی؟؟؟؟جایزه ویژه میخوامممم
خاله سارا
6 بهمن 90 13:34
ای قربون لپ و قپقپ آب شده ات برم نفس عروسک
بابای مهرسا
6 بهمن 90 14:03
خدا جون این کوچولوی خوشکل رو زود زود خوبش کن الهی آمین
بابای مهرسا
6 بهمن 90 14:04
توی عکس دوم علی آقا حالت انگشتش با هم فرق میکنه لبتون خندون
یاس سفید (مامان ابوالفضل)
6 بهمن 90 15:14
سلام به یاسی خانوم ناز نازی ماشالا به دختر نازتون مامان لپو عزیز برایش حریره بادوم درست کنید خیلی به سرماخوردگی نی نی ها کمک میکنه امیدوارم زود زود خوب بشه گل نازتون
مامان فهيمه
6 بهمن 90 17:36
سلام:
جواب هيچ پيامي رو ندادم.اما لازم ديدم كه حتما به وب شما سر بزنم.
اول اينكه تشكر كنم از اين همه لطف و محبتي كه نسبت به من و هدي جون نشون داديد.
دوم:
هر بچه اي هديه اي از طرف خداست،و خدا زيباست و زيبايي رو دوست داره.تمام موجوداتي كه خدا آفريده به نوعي زيبا هستند.دختر شما هم از اين قاعده،مستثني نيست.و اينكه من هيچ وقت يادم نمياد براي كسي داده باشم كه بچت زشته(هر چند هم كه زشت باشه)
و اي كاش اگر اين موضوع حقيقت هم داشت،شما در نظر خصوصي اعلامش ميكرديد تا خداي نكرده ديگران هم نظر بد پيدا نكنند.هر چند كه براي من،هميشه خدا مهم بوده و هست.
روي ماه ياسمين زهراي خوشگل رو ببوسيد.

ببخشيد فكر كنم با يه مامان فهيمه ديگه اشتباه گرفته بودم. درضمن نمي دونستم كه نظرهاي خوانندگان شما خود به خود روي صفحه ظاهر ميشن. ببخشيييييييييييدددددددددددد. با كلي شرمندگي براي من. ممنون از اينكه اومدين و به ما سرزدين.

مامان زینب
6 بهمن 90 21:51
تقاضای همکاری: دارم یه قسمت به وبلاگم اضافه میکنم با عنوان بازی با کودک... قراره که هرکسی اگه پستی توی وبلاگش داره که به بازی با کودکش مربوط میشه و نیاز به اسباب بازی خاصی هم نداشته باشه ،لینک ستش رو برام بذاره تا توی اون صفحه بذارم (البته لینک وبلاگ خود فرستنده )... تو هم اگه همچین ستی داری بفرستش برام تا ازش استفاده کنیم و البته هرکدوم از دوستان دیگه ای که این کامنت رو ببینن سعی میکنم این کامنت رو برا دوستان بفرستم
لیلا (مامان آروین )
9 بهمن 90 0:02
دور از چشم من و آروین خان ذوق علی کوچولو رو می کنی کلوچه عسلی خاله
لیلا (مامان آروین )
9 بهمن 90 0:18
ندا جونم فکر کنم تو عکس دوم یاسی عسل شیرین کاری کرده و روی پای سمت راست علی کوچولو آثار سفید رنگی هویدا شده وخود یاسی هم داره کیف میکنه
من جایزه رو می برم ندا جون

نهههههههههههه خاله !!!!! دخمل ما خيلي با ادبه
لیلا (مامان آروین )
9 بهمن 90 1:46
چی شد درست حدس نزدم ؟؟؟!!!


نچ!