ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 8 سال و 8 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

یه جمعه خوب سری دوم( دوتا دوست کوچولو)

1391/7/5 16:35
نویسنده : خاله هدي
1,279 بازدید
اشتراک گذاری

بقیه عکسها در ادامه مطلب....

-توی عکسهای بالا اول این دوتا جیگر داشتن به هم میخندیدن و بازی میکردن ،یواش یواش محمد اومد پیش یاسمین و دخترم کلی ذوق میکرد ،محمد رو از یاسمین دور کردیم و این آقا پسر بدش اومد و گریه کرد دوباره اومد نزدیک و دوباره چسبید بهش البته این دفعه انگشتای محمد رفت تو موهای یاسمین و چنگ زدن و .....  یاسمین هم که نمیخواست به روی خودش بیاره که دردش اومده بغض کرده بود ،اما تا شب چند بار برای تلافی کردن رفت سمت محمد ولی ما محمد رو نجات دادیمنیشخند

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

خاله هدی 2
4 مهر 91 15:14
سلام... آخییییی عزیزم تو این عکسا معصومیت تو چهره یاسمین موج میزنه. گناه داره چرا گذاشتید موهاشو بکشه قشنگ معلومه مثل یه خواهر بزرگتر و مهربون نشسته و هیچی نمیگه تا محمدو سرگرم کنه عزیزمممممم ماشالله هزار ماشالله به محمد گلی که اینقدر تپلی و بزرگ شده ماااااشاااالله من عاااااشق محمدم تا حالا عکس از شیطونیاش ندیده بودم ذوق کنم آخه کم عکسای محمدو می بینیم. البته تو این عکسا نمیشد زیاد از شیطونیاش ذوق کنم آخه طرف حسابش که مظلوم گیر افتاده بود یاسمینم بود ولی در کل خیلی ماهه محمد ماشاااالله
عمه زهرا
4 مهر 91 17:03
ماشاالله به این دوتا جیگر خیلی عکسا با مزه و عالی بود
مامان گلی
4 مهر 91 18:37
وای قربون این خوشگلا برم ممممممممممممممممممممن. میخوام برم پسملم ببینم

مرسی. آخی دلمون برای محمدی تنگ شده. اگه خوش اخلاق بود به جای ما هم حسابی بچلونیدش
lمريم مامان آرمان
4 مهر 91 20:16
ماشالله چه نازه اين محمد.اگه نمي دونستم پسر خاله ي ياسمينه حتما ميگفتم داداشه.خيلي به هم شبيهند.خدا پشت و پناهشون.

ممنونم خاله جون. چشماتون خوشگل می بینه
تاتیانا و عمو جون و محمدی
4 مهر 91 22:16
ای جان قربون تو برم من دندونش جوونه زده

خدای من محمد چیکارداری عشقولانه رو من غیرت دارمااااااااااااااااااااااااااااا
هی دیروز میخواستم بنویسم محمد رو نبرده بودی اون باغ؟خوب شد حالا ننوشتم شما دوتا وروجکای خوبی هستینا ااااااااااااا

ما هردوتاتونو دوژژژژژژژژژ داریم

این لباس راحتی هاتونم خیلی قشنگه وای خدا دلم تنگ تنگ شد براتون حتی الان که عکساتون جلوی رومه بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس و بغلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل


ملسی عموجون. جای همه دوستان وبلاگی خالی خیلی جای خوبی بود البته اگه استرس اذیت کردن و اذیت شدن نی نی ها نبود خیلی خوش می گذشت.


خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
5 مهر 91 7:11
خانم اصلا درست توضیح نمیدین!!!!!!!!! اون عکس سومی که دوتایی خم شدن دارن نماز میخونن! یادتون نیست؟؟؟ بعدشم کی ناناسی برای تلافی کاری انجام داد؟ نی نیه فقط یه کم بزرگتره، درضمن خیلی هم مهربونه، اگه میخواست تلافی کنه همون موقع بغض نمی کرد و محمد رو میزد. درضمن اینکه محمد هم خیلی یاسمین رو دوست داره ولی چون بلد نیست نازی کنه مو میکشه!
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
5 مهر 91 7:14
راستی خودم عکسای دیگه از این صحنه از نمای کنار دارم که بعدا میذارم توی وبلاگ محمدی گلم تا وبلاگ اونم بدون عکس نمونه.
مامي نسيم( مامان ملودي )
5 مهر 91 8:59
الهي فداي مهربونيت بشم كه آرون نشستي تا محمد باهات بتزي كنه . نفسه خوشگل
مامان ریحان عسلی
5 مهر 91 16:29
سلام الهی چه نازن دو تاییشون خدا حفظشون کنه براتون
میترا
6 مهر 91 17:47
الهی من قربون شما دو تا جیگرها بشم. حالا که هر دو تاتون رو دیدم دلم بیشتر براتون تنگ میشه. فشااااااااااارشون بدم


شما خیلی لطف دارین خاله مهربون. عیدتون مبارک. اینم یه ماچ گنده برای شما و کیمیای خوشگلم
مامان صدف
9 مهر 91 9:44
قربون اون دستای تپلت برم که مهربونی و عکس العملت فقط بغضه
دوستت دارم یاسمین

خاله ای منم دوست دارم