یاسمین زهرای 28 ماهه و حرفهاش
-بعد از درگیری همیشگی با عمه فاطمه با حالت قهر:اصا میرم خونمون(اصلا).
-در جواب بیا بریم دستشویی:اصا دستویی ندارم(اصلا).
-بشکوندمش(شکستمش) .
-شکنده(شکسته)!
-بعد از اختلاف سلیقه با خاله هدی برای دیدن تلویزیون با تهدید گفت:دنگ میزنم بابام بیاد دنبالم.
-تختکم پاره تده!(خشتک)تلفظ شده بین ت و ش.
-محمد زدتش یاسمین بهش میگه :بی ادببببببببب بی ادب!
دوباره بعد از درگیری با محمد یه داد سرش زده میگه:مامان دعباش کردم!(دعوا)
-مامان محمد تم تم دوستم داره!(کم کم)
-مامان این نینیها چی میخورن؟من:نمیدونم!یاسمین:مامان چی میخورن؟من:مامان ندیدم چی میخورن!یاسمین با جیغ:پدرتوخته نینیها چی میخورن؟
-توی میوه فروشی بسته توت فرنگی رو بو میکنه بلند میگه:بههههههههههههههه بعدم هی میگه :بابا بو بده(بو کن).
-مامان اکشال نداره بیام تو؟
مامان به مسباکم دست ندن نالاحت میشماااااااا!
-واااااااااای بابا چیکار کنم تفشم نپوشیدم؟
-کداپس(خدافظ یا خداحافظ)تلفظ بین خ و ک
-کدانگدار(خدانگهدار)
-مامان دودم بده!من:سوزن؟ یاسمین :دوزن نه دوده(جوجه)
-مامان من برم گم شم بیا پیدام کن!(منظورش برم قایم شمه)
-رفته به خاله هدی میگه:باهام قهلی؟(قهری)
-وقتی با مامان جوناش حرف میزنیم پای تلفن میگه:مامانجونمه؟ یا مامانجون رباب منه؟ ،مامانجون طلاز خودمه؟
-عاشق دیگه گفتناشم اخه خیلی با ناز و ادا میگه و حسابی میکشتش مثلا میگه:مامان گولبونت برم بیا دیدهههههههههههههههه(دیگه).
هرکاری بر خلاف میلش انجام بدیم میگه:مامان یا بابا این کال بدیه هاااااا!
-الدک:اردک
-کلوس:خروس
-شاید بعضیهاش به نظرتون بی نمک بیاد ولی من برا هر کدومش کلی قند تو دلم اب شده.
- این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!
٢٨ ماهگی