ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

یاسمین زهرا و خواهرانه هاش

1395/4/6 17:31
نویسنده : خاله هدي
817 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره یه ذره وقت پیدا شد که بنویسم.هر چند باید تلگرافی بنویسم ولی همینم غنیمته.

روزهای دوفرزندی میگذرن هر چند سخت ولی بینهایت شیرین ،دیگه استرسها و حساسیتهای بچه داری مثل بچه اول نیست و اینکه میدونم چقدر بعدا دلتنگ روزهای نوزادی و شیردادن و بوی تن بچه و همه و همه میشم به همین دلیل سعی میکنم لذت ببرم و سخت نگیرم.

تمام فکر و ذکر من و بابا احسان کنار اومدن یاسمین با عضو جدید خانواده بود که خداروشکر مساله حادی در اینباره نداشتیم،روزهای اول اومدن یه موجود جدید که همه توجهها بهش بود و وضعیت من خیلی کم بهمش ریخته بود که با توجه خیلی زیاد و کمکهای بابا احسان و بیخیال شدن من از استراحت و سرپا شدنم خیلی آسون گذشت.

اضطراب جدایی که حدود یکماه یاسمین پیدا کرده بود به خاطر اینکه من زایمانم غیر منتظره بود و یاسمین وقتی از مهد کودک اومده بود دیده بود من نیستم و تا فرداش هم بیمارستان بودم و بعدشم مشغولیت بابا احسان که باعث شد یه روز به جای بابا احسان باباجون ابراهیم برن مهد دنبال یاسمین ،اضطرابی توی وجود یاسمین انداخته بود که نکنه چشم از ما برداره ما یاسمین رو فراموش کنیم همین باعث شد سه هفته آخر کلاسهاش، مهد کودک رو بیخیال شه و فقط و فقط به شرط حضور ما در مهدکودک حضور پیدا کنه که این توقع هم به خاطر مشغولیتهامون فقط دو سه بار محقق شد.

و اما  کلاس قرآن که من باید و باید پشت در کلاس مینشستم و یاسمین من رو میدید وگرنه کلی اشک میریخت که خداروشکر به مرور زمان حل شد.

اما این تغییر ناگهانی توی زندگی یاسمین اصلا به روابط خواهرانش آسیبی وارد نکرد و یاسمین از روز اول عاشق نازنین بود و هیچ وقت کاری نکرده که مارو نگران کنه که یه وقت ممکنه بینشون شکرآب از نوع بچگانش بشه وبرعکس یه دستیار خوب در بچه داری منه و مراقب خواهرشه.

حسادت بچگانه یاسمین از نوع دیگه ای هست بهرحال نوع فیزیک ظاهری و چهره یاسمین از نوزادی یه جوری بود که جدا از اقوام و دوستان توی خیابون  هم مورد توجه مردم و ذوق کردنشون بوده و هست و همچنین نوه اول بودن باعث شده که یاسمین مرکز توجه باشه ،الان وجود یه نفر که باید مدام ازش مراقبت بشه  و بهرحال به دلیل کوچک بودن خوشمزس یه کم یاسمین رو میترسونه که مقام اول خوشگل بودن و باهوش بودن و مرکز توجه بودن رو از دست بده و دوم بشهخندونکاما قلب مهربونش اونقدر بزرگه که این احساسشو خیلی خیلی زیاد کنترل میکنه و فقط گاهی اون هم به دلیل بیتوجهی ما اطرافیان یه کم عصبی میشه که باز هم میگم خیلی نرمال و کمه و با گذشت زمان کمترو کمتر شده.

تنها توقعش از من اینه که من بیشتر ذوق یاسمین رو بکنم و قربون صدقه یاسمین برم ،یعنی یه قربون صدقه نازنین رفتن برام دوساعت قربون صدقه یاسمین رفتن خرج برمیداره و اینکه اصرار داره من بیشتر از نازی دوسش داشته باشم که بهش گفتم امکان پذیر نیست ولی تو بچه اولی و احترامت واجبه!توی خرید هم همش میگه اگر برا اون چیزی خریدید باید برا منم بخرید که اینم طبیعیه.

با یکی دو نفر هم خیلی کم رابطش کمرنگ شده بعد از تولد نازنین خندونک.

اما قربون صدقه رفتناش رو ندیدید،روزهای اول نزدیک شدن به نینی و دست زدن بهشو مخصوصا حرف زدن درباره خواهرکوچولو مثل یه رازی بود که فقط و فقط جلو من انجام میشد و حتی بابا احسان هم نباید میفهمید که یاسمین خواهرشو دوست داره و ذوقش میکنه،من هم چون میخواستم حس مسیولیت پذیری و خواهرانه یاسمین رو تحریک کنم و البته از عاقل بودن یاسمین و اینکه کار خطرناکی نمیکنه مطمین بودم به یاسمین یاد دادم که خواهرشو بغل کنه و روی پاش بخوابونتش آرامو هیچ حساسیتی روی دست زدن و بوس کردن و ناز کردن یاسمین نداشتم و همین باعث شده یاسمین عاشقانه خواهرشو دوست داشته باشه و مواظبش باشه.

یاسمین به نازنین میگه:الهی قربونت برم خوشگلم

و مدام به من میگه مامان من نینی رو از همه بیشتر دوست دارممحبت.

یاسمین خوابالو و نازنین همین امروز

_این پست توسط مامان یاسمین زهرا و نازنین زهرا در تاریخ 6 تیر 95 ساعت 17:50 نوشته شده!

 

پسندها (1)

نظرات (5)

تور ترکيه
6 تیر 95 19:11
مطالب خوبي ميزاريد به ما هم سربزنيد
قفسه انبار
6 تیر 95 19:19
ممنون خوب بود
ديگ بخار
6 تیر 95 19:28
خيلي خوبه مطالبتون تشکر
تور تايلند
6 تیر 95 20:06
خيلي مطالب خوبي ميزاريد
♥مامی نسیم ( مامان ملودی جون )♥
7 تیر 95 1:00
ای جونم چقدر شبیه یاسی داره میشه فسقل خانوم . ماشا الله به هر دوشون