اولين قدمهاي ياسمين زهرا
پنجشنبه شب 22 تيرماه 1391 ساعت 10.45 دقيقه شب، بالاخره در يكسال و يكماه و بيست و شش روزگي، دو سه تا قدم برداشتي!
خاله هدي تو رو از توي اتاق و از پيش محمد كوچول كه گير داده بودي نازش كني آورد توي هال و گذاشتت زمين. بدون هيچ معطلي به صورت كامل دو سه قدم برداشتي و اين يعني جيغ بنفش خاله هدي و بعدش مامان ندا و اطرافيان. با اين جيغ زدنها، دست و پاهاتو گم كردي و افتادي. بعدش هم خودت كه كلي ذوق ناز مي كردي چندبار تلاش كردي تا قدم برداري ولي هي خودتو پرت ميكردي عشقولانه توي بغل مامانت.
ماماني و بابايي، مامان ندا و بابا احسان، خاله هدي و خاله سارا و محمد كوچول اولين قدمهاي زيباي زندگيت رو تماشاگر بودن.
قدمهات استوار فرشته كوچولوي ناز ما، انشااله به سمت بهترين مكانها و براي بهترين كارها قدم برداري.
اينم عكسايي كه اونشب از تو و محمد كوچول قبل از قدم برداشتنت گرفتيم:
همش داري ذوق محمد كوچول رو ميكني ولي از ترس اينكه مبادا محكم نازش كني!!! درست نمي تونيم ازتون عكس بگيريم.
شيطوني و غير قابل كنترل، اينجا هم معلومه كه داري از دست بابا احسان فرار ميكني و به زور گرفته تو رو تا در نري!
اينم يه عكس ويژه از پسمل خاله لپو توي بغل عمو احسانش
**راستي يه چندتا عكس ياسمين زهرا و محمد رو كه مربوط به مراسم عقد عمه آرزو محمده توي وبلاگ "گل محمدي من" گذاشتم. اينم لينكش: