ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

خستگی شیرین

1391/6/19 19:27
نویسنده : خاله هدي
1,128 بازدید
اشتراک گذاری

-کمردرد،پا درد،دست درد،خستگی و کلافگی اینا همش رو تو به من هدیه دادی عزیزم!اما با این حال مامان ندا عاشقته قلبدرسته که هر از گاهی غر میزنم و ناله میکنم اما وقتی با اون صدای خوشگل و دخترونت صدام میزنی مامانیییییییییییی و میای و سرت رو میمالی رو صورتم و بوسم میکنی اونوقت انگار خوشبخت ترین آدم دنیامبغل.

-دندون دهمت هم درومد کنار دوتا دندون خوشگل سمت پایین و البته دندون ١١ و ١٢ هم توراهن و ١٠-١٢ روزه آینده درمیاناوهخدا به داد من و تو و بابایی برسه.

٥-روز لب به غذا نزدی و الان ٣ روزه که کم و بیش میخوری اما تو این ٥ روز ٣٠٠ گرم وزن کم کردیناراحتمیدونی من برا غذا خوردن تو خودم رو کشتم و کمردرد گرفتم از بس خم میشم برا یه لقمه غذای ناقابل که معمولا هم نمیخوریشکلافههر چی سعی میکنم بیخیال بد غذایی تو بشم اما تا یکی میرسه میگه چرا یاسمین لاغر شده یا لپاش کو و .... باز غصم میگیره میگم نکنه تقصیر منه که این غذا نمیخوره و دوباره روز از نو روزی از نو(نمیدونم چرا معیار ما ایرانیها برای یه بچه وزن اونه  به نظر من هوش بچه مهمتره،نمیدونم شاید هم یه بچه خنگول تپل بهتر از یه بچه باهوش اما با وزن متناسب باشه؟).

البته خانوم دکتر گفت بچه ها همشون همینطورن و برا اینکه حساسیت من به غذا نخوردن تو کم بشه گفت بهتره یه نینیه دیگه بیارین تا یاسمین از دستتون راحت بشهابرو!

بقیه در ادامه مطلب....

-وقتی سوار ماشین میشیم تا یه مدت حدود ١٥ دقیقه بچه خوبی هستی اما اگر مسیر طولانی بشه کلافه میشی و من بیچاره بیچاره میشم از دست تو !!!!همش قل میخوری و سرو ته میشی از بس زیر و روت میکنم ماهیچه های دستام درد میکنهاوه.

 

-خیلی برا من و بابا احسان جالبه طرز رفتار تو با خونواده من و بابا احسان .درست دو جور مختلف رفتار میکنی باهاشون و این درست برگرفته از روحیات و خصوصیات مختلف هر دو خونواده هست که تو اینو با عقل خوشگلت گرفتی و درست رفتار میکنیلبخند.

تو میدونی خونواده بابایی شلوغتر و پر سر و صداترن و یه کوچولو حساس به اینکه تو سر چیزی بری و یا چیزی رو بریزی برا همین اونجا که میری همش نمایش میدی و سر چیزی نمیری و ریخت و پاش هم نمیکنی وسعی میکنی با شعر خوندن و نمایش دادن سرگرم بشی چون میدونی چند نفر باشوق و هیجان منتظرن تا تو یه ریزه قر و اطفار بیای تا اونا خونه رو از جیغ و داد به لرزه درارن و تو هم ذوق کنیهوراقهقهه.

و البته فهمیدی که خونواده من ساکت تر هستن و نسبت به اینکه تو ریخت و پاش کنی و سر وسایل مختلف بری اصلا حساس نیستن برا همین تا میتونی کنجکاوی میکنی و سر همه چیز میری و خونه رو زیر و رو میکنیابلهغذا رو میریزی رو زمین و میمالی به سر و روی خودت و همه میخندن از کارات ،بنده خدا مامانی همش در حال تمیز کردن خونس از دست تو .

-دختر با احتیاطی هستی بلدی بری روی هر بلندی و البته با احتیاط ازش بیای پایین و اگر احتمال بدی که نمیتونی بیای پایین سریع من رو صدا میکنی و دستت رو دراز میکنی تا کمکت کنم.آشپزخونه از اون مواردیه که علاقه شدیدی داری بری اونجا ولی موقعی که میخوای از آشپزخونه بیای بیرون من رو صدا میزنیتشویق.

-کار اینروزهای تو شده قایم کردن وسایل خونه و جابه جا کردنشون.تمام وسایل آشپزخونه رو جابه جا میکنی .میری سر کابینت و مثلا نمکدون رو ورمیداری و میری سر یک کابینت دیگه و میذاری جای یه کفگیر و کفگیره رو برمیداری و میذاری جای نمکدون!!!!!یا مثلا میری و قاشقهات رو قایم میکنی پشت تختت ولی وقتی بهت میگم یاسمین قاشقت کو میری اون پشت و میاریشاوه.

-رقصیدنت خیلی باحاله یه قرهایی میای هر کی ندونه فکر میکنه ما از اون خانواده هایی هستیم که همیشه تیویمون روی کانالهای رقص و اوازه و تو داری رقص یاد میگیری ولی بیخبر از اینکه تی وی ما مثبت مثبته و اصلا کانال رقص و آواز ندارهاز خود راضی و شما خودت هنرمندی  (باور کنید دیروز دستاشو بندری لرزوند که ما هاج و واج مونده بودیمتعجب).

 

 

-خیلی حرف دارم که بزنم اما وقت ندارم در ضمن این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته میشه!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

خاله هدی 2
18 شهریور 91 18:15
عزیزممم بیشتر کاراش شبیه سیناست...
همین که زیاد تو ماشین بشینه خسته میشه/ریخت و پاش کردنش و از همه مهمتر رقصیدنش نگران غذا خوردنشم نباشید/ شما سر وقت وعده های غذاییش که شد بهش غذا بدید اگه دوست داره در حال راه رفتن بخوره در حال راه رفتن بهش بدید ولی اگه ممانعت کرد به زور بهش ندید بخوره! به فکر معده کوچولوشم باشید مطمئن باشید هروقت گرسنش باشه خودش میاد سراغ غذا.
شیر کم میخوره؟؟؟اگه شیر هم بخوره باز خیلی عالیه و دیگه احتیاج زیادی به غذا نداره!
من تعجب میکنم چه طور میگن لاغر شده؟؟البته که نسبت به زیر شش ماهگیش لاغرتر شده که خوب طبیعیه اصلا ممکن نیست بچه به همون روند شش ماهگی و قبلش رشد کنه اگه اینجوری باشه که مریضیه دور از جون و دکترا رژیم میدن.
تازه یاسمین تپله ماشالله عجیبه میگن لاغره!!؟!؟!محل نذارید به حرف مردم مامان مهربون بگید آره دوست دارم بچمو از الان باربی بار بیارم که فردا بزرگ شد معدش این جوری عادت کرده باشه دختر خودمه!!! ههههه


با حرفات موافقم شدید خاله هدی جون
نایسل
18 شهریور 91 20:07
فدات شممم بستنی خوشمزه میخوره چقدرر
مامان آمیتیس
18 شهریور 91 20:36
سلام دوست عزیزم. آمیتیس تو مسابقه رویای زیبا شرکت کرده. میشه لطف کنید به این لینک برید و به دخترم رای بدین؟‏Lavashak.niniweblog.com/post36.php‏‏ شماره13 آمیتیس
فرناز مامان ایلیا
19 شهریور 91 1:17
وای ندا خیلی جیگر شده عروسم...میخوام درسته قورتش بدم... درضمن خیلی هم تپلیه...به حرف دیگران گوش نکن...بووووس
فرناز ایلیا
19 شهریور 91 1:18
ندا شمارتو گم کردم برام میل کن...نه بزار تو وب ایلیا....
تاتیانا و جون جونش
19 شهریور 91 8:24
آیییییییییییییییییییی سلاااااااااااااااااااااام دختر شیرازی نازتو بنازم//نازگل شیرازی ای جان نازتو بنازم//من و قتی اینو میخونم بهم میگن باز جو گیر شد باز جو گیر شد دیگه نمیدونن که بخاطر کی میخونم یاسمین لباس جدید خریدی؟؟خیلی نازت کرده این لباس مامان نگران نباش این دوقلوهای ما هم یه مدت اصلا غذا نمیخوردن همه نگران بودا من به شوخی میگفتم که اینا ذخیر کردن از اون استفاده میکنن اما بعد یع مدت خوب شدن و کاملا غذا خور قربون یاسمین بشم لپاش همیشه هست کی گفته نیست......کارات چقد جالبه شیطون این عکس رو صندلی آخرشههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه فقط باید مامانی رو اذیت نکنی باشه.... مامان ندا خدای دلت میاد غر بزنی سرش/// یاسمین بیا دوتای بستنی بخوریم بچه مهربونی بنظرم میرسه خیلی مهربون بعد یه چیز دیگه بابا همه رژیم میگیرن ورزش میکنن لاغر شن دخملی از حالا به فکر این حرکته این که عالیهقربون دندوناتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
مامان پریسا
19 شهریور 91 10:41
سلام پریسا در مسابقه ی نی نی باحجاب شرکت کرده. ممنون میشم بهش رای بدید. مهلت رای دادن تا 2شنبه.ادرس فراموش نشه. ممنون پریسا30 http://koodakeman91.niniweblog.com/cat44.php
مامان گلی
19 شهریور 91 15:32
قربون دخترم بشم داره بزرگ میشه بامامانش کمک میکنه وسایل اشپزخانه را جابجا میکنه خسته نباشی عزیزم
مامان ندا جون اصلا نگران غذانخوردنش نباش بچه ها همینجوری هستن یه وقتها خیلی خوب غذامیخورن وبعضی وقتها خیلی میل به غذا ندارن شاید بخاطر دندانهاشون باشه .کیمیا هم همینجوریه .به حرف دیگران توجه نکن اونا بازمان قبل ازدندون دراوردنش وراه رفتنش وزمان نوزادیش مقایسه میکنن برای ماهم ازاین حرفها زیاد میزنند.خداراشکر که بچه ها سالم هستن .وقتی بزرگ میشن همش سعی میکنن کم بخورند تاباربی بمونند .خوب بزار از الان باربی باشن

ممنون از حرفهای قشنگتون

مامان رادمان
19 شهریور 91 22:40
خاله هدی عزیز سلام.غرض از مزاحمت .ا میخوایم مادر شوهرم رو برای معاینه چشم به بیمارستان دکتر خدادوست بیاریم.شنیدیم که صبح زود باید برای وقت ویزیت بریم.حالا اگه میشه بگید ساعت چند بریم بهتره یا برای وقت ویزیت شماره چیزی هست که معطل نشیم.اگه میشه در اولین فرصت جوابم رو بدید.ممنون


سلام.من مامان یاسمین هستم.خاله هدی در گیر کارهاشه وقت نمیکنه بیاد نت من زنگ زدم ازش پرسیدم گفت بین 7 تا 8 صبح بیمارستان باشید برا وقت.
میترا
20 شهریور 91 2:55
ای قربونت بشه خاله. ندا جون بی خیال حرف دیگران. خودت رو اذیت نکن. هر چی بیشتر حساسیت نشون بدی یاسی کمتر غذا میخوره. ماشاالله سالم و باهوشه. کیمیا هم وقتی داره دندون در میاره بد غذا میشه. نگران نباش
مامي نسيم( مامان ملودي )
20 شهریور 91 8:29
اي جانم عاشقتم عزيز با اين كاراي بامزه مخصوصا جابه جا كردن و قايم كردن وسايل
دايي علي
20 شهریور 91 15:37
سلام من دايي يه ني ني خوشگلو سيندرلام اگه ماشيل با تبادل با من هستيد ما رو با نامه پريچهر گلها لينك كنيدو بعد به وبلاگ سيندرلا بياين و من بگيد تا لينكتون كنم ممنون باي!!
..♥#################♥..................♥###♥آپم
..♥##################♥..........♥#########♥آپم
....♥#################♥......♥#############♥آپم
.......♥################♥..♥###############♥آپم
.........♥################♥################♥آپم
...........♥###############################♥آپم
..............♥############################♥آپم
................♥#########################♥آپم
..................♥######################♥آپم
....................♥###################♥آپم
......................♥#################♥آپم
........................♥##############♥آپم
...........................♥###########♥آپم
.............................♥#########♥آپم
...............................♥#######♥آپم
.................................♥#####♥آپم
...................................♥###♥آپم
.....................................♥#♥آپم
.......................................♥آپم
.......................................♥آپم
.....................................♥آپم
...................................♥آپم
.................................♥آپم
..............................♥آپم
............................♥آپم
.........................♥آپم
......................♥آپم
..................♥آپم
.............♥آپم
.........♥آپم
......♥آپم
....♥آپم
......♥......................♥...♥آپم
..........♥.............♥............♥آپم
..............♥.....♥...................♥آپم
...................♥.....................♥آپم
................♥......♥..............♥آپم
..............♥.............♥....♥آپم
.............♥آپم
...........♥آپم
..........♥آپم
.........♥آپم
.........♥آپم





با افتخار لینکتون میکنم.

عمو وتاتیانا
20 شهریور 91 22:32
اجازه هست یکم تو رو بخورمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
اخه خیلی شیرینی تو


مرسی عمو
مامی امیرحسین(فاطمه)
21 شهریور 91 13:00
الان به نظر تو یاسمین لاغره؟ نه لاغره؟یعنی این سرمو بکوبم تو دیوار؟عزیزم یاسمیم قبلا زیادی تپل بود و الانم تپله حتی معمولی هم نیست .تپله.تو روخدا اون لپای نازشو نگا!اذیتش نکن از غذا زده میشه ها.پس ما چی بگیم؟پسر من خوب غذا میخوره ولی وزن نمیگیره.


لاغر نیست ریزه میزس
نسرین مامان بردیا
22 شهریور 91 1:57
اون جوری سرک نکش... میام میچلونموتااااااا.... شایدم قورتت دادممممم.... خدا یه روز یاسی رو به من برسون...
نسرین مامان بردیا
22 شهریور 91 1:59
عجب رسمیه رسم زمونه!!!!!!

تا وقتی بچه ای همه میگن چرا لاغری زیاد بخور ... تند تند بخور تا چاق بشی....
بعد که بزرگ میشی همه میگن خجالت نمیکشی با این هیکلت!!!!!! خوب یه کم کم بخور!!!!

یاسی همه چیش عالیه... جان من اذیتش نکنید


مرسی خاله نسرین. اون بردیای منو بچلونیدش
مامان خورشید
22 شهریور 91 14:44
ماشالله هزار الله و اکبر یاسمین خانومی شده واسه خودش بوووسسس


لطف دارین عزیزم
عمو وتاتیانا
22 شهریور 91 20:05
سلام شما کجاید؟
خووووو دلم برات تنگ شده دیگه...
بعد که اومدی عکسای خوشگل تو برامون بزار


چشم
لیلی مامان بردیا
23 شهریور 91 2:52
ندا جون واقعا درست گفتی.. این خستگی مادرانه شیرینه
راستی.. بردیا هم تا مدتها از پله آشپزخونه نمی اومد و من رو صدا می کرد.. جالب بود که از ارتفاعات بلند تر هم خودش می اومد اما اینجا که می رسید من رو صدا می کرد!!!


واقعا شیرینه.مرسی از نظرت لیلی جون