صدای تو

٢٠ ماهگی

قشنگترین ملودی که تا حالا شنیدم صدای دخترونه یاسمین زهراست که هر روز با کلمات جدیدتر و شیرین زبونیهاش برامون دلبری میکنه.

عاشق اهنگ تیتراز فیلم دختران حوا شده تا فیلم رو میبینه همش میگه مامان بااااااااااااااااای (منظورش اول تیتراژهست که میگه وااااااااااااای )منم هی باید بهش بگم صبر کن الان میذاره ،تا فیلم تموم میشه و تیتراژ میاد و اهنگ ......یاسمین اخمها میره تو هم ،شروع به قر دادن و تکون دادن سر و خوندن باااااااااااااااااااااااااای دندندم(دلتنگم)!

لپای خوشگلش رو میگیره میگه پپلوم پپلو(تپلویم تپلو).

پریشب میخواستیم بریم بیرون شام یاسمین رو دادم،وقتی رفتیم حوس همبرگر کردیم ،چون قبلا یاسمین دوست نداشت ٢ تا خریدیم و من گفتم از کنار ساندویچم بهش میدم .چند تا لقمه بهش دادم و بعد همه رو خودم خوردم،دیدیم یاسمین توی پلاستیکها دنبال یه چیزی میگرده بابا احسان بهش گفت چیه تو هم ساندویچ میخوای اونم گفت:بلی ،احسان پیاده شد و رفت براش بخره کلی یاسمین ذوق کرد بعد ساندویچ رو عین ادم بزرگها گرفته بود دستش و گاز میزد و با کیف میگفت بههههههههههه تاندیچ(ساندویچ)،نصفه ساندویچ رو خورد!

فداش بشم به من میگه عدیدیم(عزیزم)،همونطور که قبلا گفتم یاسمین خانوم کلمه بد از زبونش نمیوفته،بعضی وقتها برا بازی به منم میگه مامانجون ب ب بت(بد بد تبدیل شده به ba ba bath)منم بغض میکنم بهش میگم به من گفتی بد:اونموقع هست که دستاشو باز میکنه میاد طرفم با یه حالت خوشگل بهم میگه: مامانجون بیا بیا بغل.

تا آتیش میبینه میگه وووووووووووووی آتیش داگه(قبلا میگفت داگی).

سرگرمیه اینروزهای یاسمین شده دیدن فیلم عروسی ما،روزی 4-5 بار حداقل میبینه و کلی ذوق میکنه .همش میاد به من میگه مامانجون عدوت(عروس)،بعد تک تک کسایی رو که میشناسه اسم میبره موقع نشون دادن میز غذا همش میگه:بههههههه پلو، بباب(کباب) ته دیگ(ته چین) گیلو(ژله) آب ممی(آب میوه منظورش نوشابس)

بعد وقتی سفره عقد رو نشون میدن یکی یکی میگه:مات(ماست) انجور(انگور) پققال(پرتقال) دردندن(گردنبند)

آب بمبات(آبنبات منظورش همون نباته)  گدووو(گردو)  اللهم(منظورش قرآنه).

بعدم اون قسمت توی فیلم که خونمون و جهیزیه رو نشون میده یاسمین هم هی میگه مامان اونجو مامان اونجو و بادستاش نشون میده کجای خونه هست!

و در اخر :ما دارم میریم سفر چند روز نیستیم با خاله هدی و خاله سارا اینا میریم .بای بای تا شنبه