حرفهای قشنگ
٢٠ ماهگی
عجب پیشرفتی داشتی اینروزها توی حرف زدن.دیگه نمیتونم کامل بنویسم چه چیزهایی میگی اخه تند تند کلمه جدید میگی و سعی میکنی جمله هم بگی و اینروزهای تکرار نشدنی برای همه خانواده واقعا لذت بخشه واقعا.
من دوست دارم کوچکترین حرفهاش رو بنویسم تا براش یادگار بمونه میدونم شاید برای خیلیهاتون بیمزه باشه ولی برای خود یاسمین وقتی بزرگ شد حتما خیلی جالب و قشنگه!
عمه فاطمه دندون عقلش رو کشیده و وقتی به یاسمین میگیم احوال عمه رو بگیر میگه: داداجون دندون بوب بود؟
الان دندون مامان جون درد میکنه و هی میره میگه:مامان جون دندون بوب بود؟
مغازه میوه فروشی نشون دادم میگم این چیه میگه:مماگه(مغازه)میگم چی میفروشه یاسی هم میگه:موس(موز)
فدای تو بشم که اینقدر ز و س رو خوشمزه بیان میکنی وقتی میگی موش یا اگوش(خرگوش) و یا ماس(ماست)
عاشق آشپزی کردنه هی غذا میپزه میده بهمون تا بخوریم و بعدش میگه بااااااای داغه و یا باییییییی تنده!و گاهی هم میپرسه:تمتزن؟(خوش مزن؟)
اسم خیلی از غذاها رو یاد گرفته:آش ،پلو ،موغ؛توموغ(تخم مرغ)،عدس؛لوبیو(لوبیا)،پیپس(چیپس) با سس(البته به سس یه چیز دیگه میگه)،مایی(ماهی)،دوشت(گوشت)،درش(خورشت)،توشی(ترشی)،دیتون(زیتون)،ته دیگ،ته چین،دوغ،دوپ(سوپ)،بتنی(بستنی) ،آدانس(آدامس)،آب بمبات(آب نبات)،دیگیگی(دلستر)،تتلات(شکلات)،کیکی(کیک)،پاتتیل(پاستیل)؛تالاد(سالاد)،جنجنجک(برنجک)،منیر(پنیر)،گدو(گردو)،تایی(چایی)،گیلو(ژله)،ماس(ماست)؛توب شور(چوبشور)،خاخار(خیار)،آهو(کاهو)
از کنار رودخونه خشک رد شدیم با کلی داد و ذوق میگه بااااااااااااااای دیا(دریا)!
ماهی سرخ کردم رفته به باباش میگه مایی توخت میگم چرا الکی میگی بچه نسوخته که!!!!!!!
اومده میگه مامان نیگا من نینی عدوت(مامان نیگاه من نینی عروسم)
وقتی چیزی میریزه میگه بااااااای دیخت
یه پارک رفتیم تعطیل بود توی کیش حالا همش راه میره میگه تاب تاب تعطیلن تعطیلن(هههههه تعطیله)
سارا داشت قربون صدقه محمد میرفت یاسمین اداشو درمیاورد میگفت مامان عمم (عمرم)مامان جونبم(جونم)
میره بغل باباش هی میگه نیگاه دندون بابایی! نیگاه دیش(ریش) بابایی ،نیگا مو بابایی
دوست داری ٤ دست و پا رفتن رو یاد میحمد بدی ،جلوی محمد چهار دست و پا میری و هی بهش میگی:ممد بیو بیو
پرتقال رو میگه پققال ،پوستشم میاره میگه مامان پوس
اسمهایی که جدیدا میگه:
فراز :دلاز
سپهر:تپر
ایلیا:لیلیا
به سبیل میگه:بیبیل
ماشین:ماکین
وقتی صدای بوق میشنوه میگه: بوق بوق
دست میذاره روی سرمون و هی میگه: داغه داغه
آمپول
پارکینگ
شعرهایی که میخونه همش رو بیت اولش بلده :پپلوم پپللو!(تپلویم تپلو)
چیش چیش ابو ابو!(چشم چشم دو ابرو)
باااااااااااااااااااااااااای دندندم(وااااااااااااای دلتنگم)
صلوات هم میگه:اللللللللللللللللللههههههههههم تکی!
بقیه شعرها رو هم من میگم یاسمین یه کلمه از وسطش رو میگه خیلی علاقه نداره براش شعر بخونم کلا!
خاله هدی:آله ادا
عمه:عمی
ماژیک:ماگیک
خودکار:خاکار
اسباب بازی: اب بازی
حموم(حمام):عموم
هال:آل
سرسره:توتویه
گریه:گییه
به هر چی پیرزنه میگه:ننه جون
عمو پورنگ:عام پام پام(عاشق عمو پورنگه بهش میگم عمو پورنگ میگه نینی باید چیکار کنه یاسمین هم میشینه و پا میشه میگه:درزش(ورزش) بعد میگه دو ته دو ته(٢ ،٣))
به چرخید میگه:ترخید
کثیف:تتیف
خیس :کیس
سوسک:چوسک
برو:بوو
چراغ:تتاق
سی دی: کی دی
تنگال و قاتق و تاگو(چنگال و قاشق و چاقو)
لیوان میاره میگه: مامان آبی بییز توش(بریز توش)
دیروز به محمد میگه نبکن نبکن(نکن)
پتو و باکی(پتو و بالشت)
شلوار:دلوار
بلوز:بلوس
شرت:ترت
کفش:تفش
النگو:اغنگو
حوله:لوله
برو:بوو
نرو:ننو
برگرد:بگد
مامان گلی:مامان گیلیا
ماشین حساب گرفته دستش میگه مال مامان؟منم میگم نه مال من نیست، مال باباست دوباره میگه مال مامان؟منم دوباره میگم مال باباست بعد از ١٠ بار گفتن دیگه خسته شدم گفتم اره مال منه !بعد یاسمین ابرو انداخت بالا و گفت نههههههههه مال بابا!!!!
اونروز پشت آیفون به خاله هدی میگه:دداجون ممد هست؟بعد خاله هدی هم گفت بله هست بعد رو به من میکنه میگه مامان ممد هست.
-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!
-یه عذرخواهی به همه دوستانی که به ما لطف دارن بدهکارم،ببخشید مدتیه نت نیومدم در اولین فرصت به همگی سر میزنم.