ياسمين زهراياسمين زهرا13 سالگیت مبارک
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 8 سال و 2 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

حرفهای دخترم

1392/6/12 15:13
نویسنده : خاله هدي
945 بازدید
اشتراک گذاری

 یاسمین ٢٧ ماهه

از دستشویی که میایم بیرون:

آفرین آفرین یفتی دسویی، میبلمت تاب تاب بزورگا!

آلوچه خریدیم از دستمون گرفته  با اعتماد به نفس بالای آلوچه رو نشون میده و میگه:نیگاه اینجا نبشته نخولید دوست ندارید!باباش میگه کجا نوشته:میره جلو و نشون میده میگه اینجاس!بعدم میگه:اینجاشم نبشته اطرناکه نخولید!منم گفتم اگ خطرناکه برا تو هم خطرناکه میگه: نه اطرناک نیست!

بهش میگم نیگا کیفم خراب شده میگه:کی الابش ترده؟(الاب:خراب)گفتم خودم ،میگه:گوبونش برم وقتی توچولو بودی!

پاش خورده به دیوار کج کج راه میره به دیوار میگه:ای پدس توخته!(پدر سوخته)

احسان روی پشت بوم داره کولر رو دستکاری میکنه یاسمین هم توی دست و پاشه بهش گفت:بابا من مهندسم تو که مهندس نیستی!یاسمین:نهههه من پولاسینم(فامیلش رو میگه که پوریاسین)

رفتیم مهمونی از پسر بچه های اونجا حرفهای بد یاد گرفته البته نه خیلی بداااااا نیشخندمثلا به احسان میگفت:پوست میکنمااااااا میکوشمتاوه.

هواپیماش رو گرفته دستش میگه:بریم تبارش بشیم بییم مشد(مشهد)پیش امام تجاد (سجاد) امام محمد باقرقلب.

عکس عروسیم رو نشون میده میگه:نیگاه علوس بودی کوشکل بودی مامانااااااااااا !بهش میگم الانم خوشگلم مگه نه با قاطعیت گفت:نهخنثی!

دیشب از توی تونل سرسره رد شده میگه:مامان آقاهه قتنک تاخته،  ابلا نبودتعجب!(مامان آقاهه قشنگ ساخته ، قبلا نبود)

مدام در حال شعر خوندنهساکت استعداد شعر گفتنش هم زیاده یه چیزایی از خودش در میارهلبخند،شعرهایی که بچگیش براش میخوندم رو بلده چون توی ذهنش مونده ولی زبون نداشته که بخونه الان که زبونش باز شده همش رو میخونه.

دستمال گرفته دستش یه ١٠ سانت از مبل رو دستمال کشیده اومده کنارم میگه:باااااااای مامان استه تدم(خسته شدم).

دیشب رفتیم بستنی بخریم یه پسر چاق اومدو یخمک برداشت اینم یخمک میخواست گفتم اینا بده هی داد میزد:مامان این تپلو چی برداشت؟این تپلو چی میخواد بخوله؟اوه

دیشب توی پارک گفت مامان جیش دارم البته پمپرز بود ولی جایی نزدیک نبود ببرمش تا رسیدیم خونه کار از کار گذشته بود بهش میگم مگه نگفتی نگهش میدارم میگه: یه توچولوش نگه داشتم نیگاهخنده(در حد یک قطره).

گاهی که دستشوییش رو اعلام میکنه بعدش میگه:نیگاه مامان خانوم تدم، اصا(اصلا)خانوم خانوما تدمقلب!(تدم:شدم)

به خاله هدی میگه:آله ادا لوفطا خونه ما بیا،ادازه میدم خونمون بیای(اجازه)نیشخند.

خوراکی خریده قایمش میکنه میگه:عمه پاتمه نبینتش!(فاطمه)

گریه میکنه میگه :بشکوندمش(شکوندمش).

بهش میگم دستشویی داری؟میگه: نمیلم دنبم دتمال گداشتمخنده!

دیشب توی خواب میخواستم پمپرزش کنم تا شلوارش رو کشیدم پایین از خواب بیدار شده میگه:مامان دشته(زشته)

موقع خداحافظی به مامانجون شهناز  که محمد رو بغل کرده بودن گفت:مامان جون طلاز مباظبش باشبغل.

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

شبنم
12 شهریور 92 15:37
سلام دوستان عزیزم این سایت تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/ همچنین طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان انجام میشود ،از طرح های ما دیدن فرمائید بهترین هدیه برای عیدی دادن به اقوام نزدیک
منصوره مامان زهره
12 شهریور 92 16:21
خاله هزار ماشالله کلی خندیدم و روحم تازه شد
مامان گلی
12 شهریور 92 21:49
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
13 شهریور 92 8:01
اگه من این جینگوله رو نخولم دیوانه میشم که نگفتی اسم گوبه (گربه) و نی نی هاش رو چه جوری صدا میزنه. ناتی و پَیی و سیَی (نازی و پری و زری) مامانشونم هم سیامک! البته با تلاشهای مامان جون شهناز دیروز میگفت "گوبه ملوس! اسم مامانشونه"
♥ مامی ملودی جون ♥
13 شهریور 92 10:43
خوردنی من
عمه زهرا
14 شهریور 92 1:11
فدای این حرف زدنت بشه عمه نفسسسسسسسسسسسسسسس خودم







مامان آرتین
14 شهریور 92 1:46
گوبونش برم اینقدر ماهه.خاله هدی حق داری بخوریش .خیلی عسله .
با ما قهرین ؟.؟

آره از کجا فهمیدین انشااله میام بهتون سر میزنم کمی سرم شلوغ پلوغ بود ببکید!
سمیرا مامی سایان
16 شهریور 92 1:09
اووخی دخمل شیرین زبون دوست داشتنی میبوسمت عسلی خانووووم


ممنون عزیزمممممممممممممممم]
فرناز مامان ایلیا
16 شهریور 92 2:55
ای جونم به اون زبون فسقلی که انقدر بانمک حرف میزنه....عزیزممممم
خیلی بامزه بود ببوسش خوشگل خانومو


مامان گلی
16 شهریور 92 9:33
یاسمین زهرای عزیز قشنگترین هدیه خداوند روزت مبارک


شقایق مامان آرشا
16 شهریور 92 15:09
چه خوش زبونونی تو جیگر


ممنونم
مامان طاها
16 شهریور 92 20:31
گوبونش برم دخمل توچولوی نازه خاله چه شیرین زبون شده.


خدا نکنه. ممنونم خیلی لطف دارین