ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

یاسمین و دادایی

-اول از همه یه توضیح بدم که دادایی همون عمه فاطمه هست که چون گفتن کلمه فاطمه سخته یاسمین خودش رو راحت کرده و به عمه فاطمه میگه دادایی!!! -یادمه اولین بار که یاسمین دعوا کرد ٥ ماهش بود و البته یادمه که عمه فاطمه رودعوا کرد و این بود شروع داستان!!! نمیدونم چه حسیه که به فاطمه داره،من احساس میکنم که یاسمین میدونه فاطمه از بقیه کوچیکتره و البته مرکز توجه خانواده بابایی و صد البته مامان جونه و یه جور حسادت کودکانه(به قول عمه زهرا:خودمداری کودک در روانشناسی)نسبت به عمه فاطمه داره ،خودمداری( دوست داره همه چیز متعلق به خودش باشه و خودش مرکز توجه باشه) ایشون باعث شده که یک مقداری دست بزن پیدا کنه و هر از گاهی همه رو نوازش کنه !البته این وسط عم...
7 آبان 1391

210000 تایی شدیم

دیروز دوشنبه 1 آبان 1391 تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ ناناسی به 210000 نفر مهربون رسید. مرسی دوستای مهربون و عزیزم. دیشب خوشگل خانم وقتی اومد و در زد تا توی آیفون دیدمش گفتم: یاسمین خانم شمایین؟ دستشو گذاشت روی کلاهش (جدید) و گفت: نیقا کُلام ! (نیگاه کلاهم!) دو شب پیش هم 30 مهر 91 که هشت ماهگی محمدی بود رفته بودی با مامان و بابا کلی خرید کرده بودی، یکی از لباس های جدیدت رو تنت کردی و همون موقع بود که خاله سارا اینا اومدن. گفتم محمد اومد! اینقدر از خوشحالی جیغ زدی و خوشحال شدی و دویدی سمت در که ما شاخ درآوردیم و تا از پله ها اومدن بالا هی خم و راست شدی و بالا و پایین شدی و ذوق محمدی رو کردی اون ناقلا هم از اونور برای تو می خندید .خ...
2 آبان 1391

وابستگی

یه مدت خیلی خیلی به من وابسته شدی تا حدی که کسی حق نداره کنار من بشینه حتی بابااحسان وقتی یکی میاد روی مبل (مبل سه نفره)کنار من میشینه اعتراض میکنی و میگی که پاشه . اونروز مامانی میگفت دختره خودمه اما تو ناراحت و عصبی که چرا دست انداختی گردن مامانم!!!!!!! توی خونه همش از دور میدوی و خودت رو پرت میکنی بغلم گاهی وقتها سرت رو میذاری رو شونم و خودت رو میمالونی بهم عین یه پیشی ملوس خوشمزه، منم که انگار دنیا رو بهم دادن ،کلی ذوق میکنم برات.امروز رفتم کنار بابا احسان نشستم روی مبل جیغ زدی گفتی ماما اینجو یعنی بیا اینجا کنار من اومدم کنارت نشستم سرت رو گذاشتی روی پاهام و خودت رو لوس کردی دوباره رفتم پیش بابا جیغ زدی ماماننننننن اینجو رفتم سرت رو...
1 آبان 1391

17 ماهگی

امروز تولد 17 ماهگیه یاسمین زهراست.من و بابا احسان از صمیم قلب بهش تبریک میگیم.چقدر زود داره میگذره .باورم نمیشه!!!! همیشه شاد و سلامت باشی چشم و چراغ خونه   ...
27 مهر 1391