ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 8 سال و 6 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

فكر كنم ياسي سرما خورده!!!!!

1390/8/7 14:10
نویسنده : خاله هدي
574 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز از ساعت 5/5 بعدازظهر باباجون بهونه ياسمين خانوم رو گرفته بود. هي نگاه تلويزيون مي كرد و از بس برنامه هاش جالب بود هر از نيم ساعت مي گفت: اينا هم نيومدن! (منظور ياسي و خانواده اش)،‌ مامان جون هي توضيح مي داد كه ميانشون هنوز زوده ولي باز نيم ساعت نشده باباجون آه مي كشيد و مي گفت نيومدن. خلاصه دلتنگي باباجون تا جايي پيش رفت كه گفت: بلند شين بريم بيرون اينا هم نيومدن! حتي به مامان ياسي هم زنگ زد. خلاصه خانواده محترم ياسمين خانم ساعت 9 دقيق، هنگام پخش آخرين قسمت سريال سراسر اميد و پر از درس ستايش!!!! سر خور! اومدن خونه باباجون.

باباجون خوشحال و شاد ياسمين خانم رو تو بغل گرفت. ياسي هم كه تازه از خواب بيدار شده بود مثل هميشه خوشحال و شاد بود و براي باباجون دست و پا ميزد و هي عشقولانه در مي كرد. همه درگير ديدن سريال و انجام كارهاي متفرقه ديگه بودن از جمله بافتني!. مامان جون و يه بنده خدايي كه فعلاً نمي شه لو داد داشتن بافتني مي كردن. اون بنده خدا كه كارش خراب شده بود هي از مامان جون نظر مي خواست و هي باز خرابكاري مي كرد و هي غر مي زد. درضمن تا يادم نرفته بگم مامان جون يه عالمه كامواهاي رنگي خريده و داره براي ياسي خانم و ني ني خاله سارا كه تو راهه چيزاي خوشگل مي بافه.

هنوز سريال سراسر احساس و بدون آب بندي ستايش عزيز و حشمت خان قلچماق!! تموم نشده بود كه خاله هدي ديد بعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله!! يه مقدار آب كه احتمالاً از سريال محترم ستايش اضافه اومده بود از بيني يه بنده خدايي به نام ياسمين خانم سرازير شده! مرحله اول همه گفتن چيزي نيست. يه چند دقيقه بعد كه ياسي خانم نق و نوقشون شروع شد و مامان و باباش سراسيمه بلند شدن كه برن خونه (بچه سر ساعت 10/30 بايد خونه و توي تختش بخوابه- اين نظريه ياسي خانومه) دوباره خاله هدي رويت فرمودن كه بعلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!! اين بار مقادير بيشتري آب از دو سوراخ بيني خواهرزاده شان جاري شده و خيلي بعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله تر اينكه مقاديري از آب هاي جاري بيني سركار عليه بدون اينكه اطرافيان متوجه شوند توسط ايشان در زماني كه به قول باباييشون قرار بوده به عنوان ژل به مصرف برسند در پيشاني باقي مانده و خشك شده اند! مابقي آب ها هم توسط خواهر زاده هنرمند خاله هدي در حال باد شدن بودند! (حيف كه بچه ناآروم بود و بايد ميرفتن منزل، مگر نه عكس و فيلم مي گرفتيم اساسي همه تون حال مي كردين!) خلاصه مامان و بابا و مامان جون شروع كردن به تميز كردن سر و صورت بچه م.... وي خوشگلمون!  اين براي اولين بار بود كه ياسي خانم از بيني شون آب جاري مي شد و بادكنك مي ساختن!

موقع رفتن توي راه پله هاي خونه باباجون، طبق معمول ياسمين خانم، به مامان جون و خاله هدي از اون نگاهاي خوشمزه كه با پوزخند همراهه كرد يعني اينكه من وقتي خسته ام ميشه الكي گريه مي كنم تا ماماني و بابايي زودي ببرنم خونه!

حالا از همه اين چيزا گذشته فكر كنم دخمل شيطونمون سرما خورده باشه. البته اميدوارم كه حدس خاله هدي درست نباشه. آخه ني ني نازي ما گناه داره!

 

نكته اخلاقي ماجرا:‌ مشاهده سريالهاي آبكي مثل آبجي ستايش و آقاجون خدابيامرزشون و امثلهم (بدتر از همه وضعيت سفيد) هيچ نكته مثبتي نداشته باشه حداقل آب بدن انسان رو زياد مي كنه. از نشانه هاي بارز اين ادعا، جاري شدن آب از بيني خواهر زاده اين حقير براي اولين بار در عمر پر بركتشان مي باشد. مابقي بينندگان را نمي دانم!!!!!!!!!!


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

میترا
7 آبان 90 14:52
من که این سریال ها رو ندیدم ولی مطمئن هستم که همینجوریه. یاسی جونم ایشاالله چیزیش نیست و فقط مربوط به آبِ اون سریال بوده
مامان یاسمین زهرا
7 آبان 90 18:33
الهی یمیرم نینیم مریضه
مریم 1007 - مامان سپنتا
7 آبان 90 19:44
وااااااااااااااااااای خاله یاسی جون ، گل گفتی در مورد این سریالهای مسخره ایرانی ، من که اصلا ندیدمش ولی ندیده می تونم تصور کنم چه خبره .ولی ازاینا گذشته امیدوارم یاسی ناز ما زودی حالش خوب بشه و دیگه سرما نخوره گل دخترمون
مامان شینا
8 آبان 90 0:57
ایشالا زودتر خوب شه
حکایت جالبی بود
به ما سر نمی زنین



ممنون از اينكه به ما سرزدين. حتما ميايم
لیلا(مامان آروین)
8 آبان 90 1:15
الهی عسل خوشگلمون سرما خورده بمیرم نازی
خاله هدی به جای نشستن پای این سریالهای مسخره به خوشگل خاله برسین


چشم. به قول شيرازيا:‌ رو چيشم Ru chishom
مامان پارسا
8 آبان 90 1:42
انقدر گفتین این بچه سرما نخورده تا بالاخره چشمش زدین
انشالله که مریض نشده باشه دخمل نازمون


حرف حساب جواب نداره
مامان ریحانا
8 آبان 90 10:14
حالا حالش چطوره؟ بهتره ایشالا الان بد فصلیه


مامان ياسمين بيا جواب بده. همه احوال دخمل كوچولو رو مي پرسن.
بابای مهرسا
8 آبان 90 13:51
انشاالله زود زود خوب بشه


مرسي


فرناز مامان ایلیا
10 آبان 90 0:20
الهی فداش شم....یاسی زود خوب شوووووو......