ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 8 سال و 6 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

ياسي زر زر و دنده عقب

1390/9/5 13:26
نویسنده : خاله هدي
1,264 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه شب 90/09/03 دوباره خانم خانما يه كار جديد از خودشون در وكردن! ياسمين زهراي ما عاشق يه كرم شبتاب موزيكاله. اين كرم شبتاب اولين اسباب بازي شاهزاده خانمه. يعني اولين اسباب بازيه كه از ماه دوم زندگي باهاش ارتباط برقرار كرده.

پنجشنبه شب، ياسمين زهرا اينا خونه باباجون ماماني بودن. خوشگل خانم روي زمين دراز كشيده بود و باباجون،‌مامان جون و خاله هدي دوره اش كرده بودن و دست مي زدن تا ياسي خانم حركات موزونش رو كه تازه ياد گرفته انجام بده. يكي دو حركت انجام داد ولي حواسش به كرم شبتابه بود كه يه چند سانتي جلوترش قرار داشت. دستشو دراز كرد ولي بهش نرسيد. دوباره تكرار كرد، نه!‌ خاله هدي شروع كرد به تشويق خوشگل خانم كه ياسي بيا جلو، بيا جلو! ناگهان مامان جون، باباجون و خاله هدي با يه صحنه جالبي روبرو شدن. ياسمين زهرا كه روي سينه و شكم دراز كشيده بود، سر و دست و پاهارو بلند كرد و مثل يه شناگر تند تند دست و پا مي زد و بعدش شروع كرد به تكون دادن شونه هاش به سمت راست و چپ و جالبتر اينكه شروع كرد به حركت ولي به كدوم سمت؟ اون عقب عقب سينه خيز مي رفت!!!!!!!! به جاي اينكه به كرم شبت تابه نزديك تر بشه،‌ دورتر مي شد. هي اون سه نفر! تشويقش مي كردن و ياسمين خانم استارت مي زد و بازم عقب عقب مي رفت. خيلي خنده دار بود. تلاش ني ني كوچولو براي رسيدن به اسباب بازيش و اينكه مسير رو اشتباه مي رفت خيلي جالب بود. جالبتر اين بود كه ني ني مي ديد هرچه بيشتر تلاش ميكنه كرم شبتابه بيشتر ازش دور ميشه بنابراين افتاد روي غر زدن.

پنجشنبه شب، ياسمين زهرا خانم يه كار ديگه هم انجام دادن. اونم اينكه غير از حرف زدن (البته به لهجه ني ني ها)‌، راحت صداشونو انداخته بودن توي گلو و جيغ مي زدن. بخصوص وقتي كه توي بغل مامان جون نشسته بود و مامان جون براي جلب توجه اون روي يه دفتر مي زدن تا صدا بده. ياسمين زهرا هم ياد گرفت و هي روي اون دفتر مي زد و همراش جيغ مي كشيد و لبخند مي زد. خاله هدي هم براي همراهي شاهزاده خانم از اجراي انواع صداهاي حلقوي فرو گذار نبود. ياسي خانم هم انواع حروف حلقوي رو به غلظت زياد تلفظ مي كرد و جيغ مي زد. (ني ني داره تلاش مي كنه تا سيستم صوتيش رو به كار بندازه و براي همين داره آب بنديش مي كنه. جالبه دقيقا از حلق كه آخرين جاي تلفظ حروفه هم شروع كرده.)

خلاصه ني ني ما آخر سر،‌ از بس جيغ زد،‌ يه مقدار افتاد روي سرفه و بگي نگي صداش داشت مي گرفت كه دوباره،‌ سوپر من،‌ بت من، اسپايدرمن كه برن پي كارشون خاله هدي! اومد و يه فنجون آب داد دستش تا نوش جون كنه. البته فنجون توي دست مامان جون بود ولي از بس ني ني تشنه بود خودش فنجون رو محكم گرفته بود و قلپ قلپ آب مي خورد و هي نگاه خاله هدي مي كرد. به قول مامان جون مي خواست تشكر كنه. آب كه تموم شد بنده خدا با نگاهش دوباره درخواست آب مجدد كرد و بازهم خاله هدي رفت و براش آب آورد.

خلاصه مطلب (براي اونايي كه وقت ندارن):‌ پنجشنبه شب 90/09/03 خانم خانما دو كار كرد:

يك - سينه خيز عقب عقب و دو- جيغ هاي حلقوي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان سام
5 آذر 90 14:09
خاله هدي مواظب باش ياسي برگ نخوره
میترا
6 آذر 90 2:54
عکس ها خیلی قشنگ شده. بووووووووووووووس


مامان عسل
6 آذر 90 9:08
ماشالا به اين خوشگل خانوم [hr
ممنون
مامان ارميا
6 آذر 90 11:27
عكسهاش خيلي قشنگن و با كيفيت. اسمس دوربينتون چيه؟ دنبال يه دوربين خوب ميگردم.


ممنون.nikon d60