دلگيرم
خيلي دلم گرفته ... در حقيقت دلگيرم. از اين به بعد خيلي مطالب رو با رمز ميذارم. وبلاگ محمد كوچولو رو هم همينطور. تا من باشم يه دل نباشم. بابا، همش ميگن قديما مردم اينطور بودن، مردم اونطور بودن. همه با صفا بودن، صميمي بودن... اما حالا كه ميخواي رها باشي و يكرنگ نميذارن...از اين به بعد اگه بخوام شرح حال كامل موضوعي رو بذارم، براي اينكه سوء استفاده نكنن حتما رمز دارش ميكنم و رمز رو فقط براي دوستاي خوبم مي فرستم. اينجا اومدم اين توضيح رو دادم كه اگه يهو رمز اومد توي نظرات خصوصي تون بدونين قضيه چيه. بابا ديوونه شدم از بعضي حركات. الان ساعت سه نصفه شبه و من امشب كشيك نگهداري محمد كوچول هستم. از ناراحتي بچه رو دادم مامانم و اومدم اين مطلبو بنويسم. به قول يه نفر، چه دليلي داره كه مردم بفهمن شما چه جور زندگي ميكنين و توي طول روز چكار ميكنين، منم با اين همه سن و سال تازه اينا رو فهميدم كه همه مثل خودمون خاكي نيستن...
خدايا شكرت كه لحظه لحظه عمر من و مامان و بابا و خواهرام رو از حسادت و بدخواهي و تنگ نظري و بدجنسي و البته دروغ پاك كردي. من اگه هيچ چيز از پدر و مادر به ارث نبرده باشم، حتما خوش ذاتي رو به ارث بردم. ميراثي ارزشمند و انساني كه متاسفانه به خاطرش همه زندگي تاوان پس داده ام... (ياد مادر و آقا (مامان و باباي مامانم) و باباجون و مادر بابام بخير) وقتي مي بينم كسي سوء استفاده ميكنه اذيت ميشم و شب و روزم ميريزه به هم. بعضي موقع ها ميگم چه غلطي كردم وبلاگ راه انداختم و يا چرا آدرس وبلاگ رو به بعضي ها دادم.
خدايا كمك كن تا فكرم آزاد شه... دلگيرم اساسي...
پي نوشت ١: براي شوهر خواهرهاي خوب، با صفا، مهربان، صادق، خوش ذات،خوش برخورد، خوش جنس، فهيم و آقا و خانواده هاي محترمشون (باهمه توصيفات قبلي) يه دفعه سوء تفاهم نشه. موضوع چيز ديگه است.
پي نوشت 2: لطفا كسي در مورد اين قضيه ديگه صحبتي نكنه. تمام شد و رفت.
پي نوشت 3: ندا تو رو خدا به خاطر من، اين متن رو پاك نكن.
پي نوشت 4: خدايا شكرت... خدايا شكرت... خدايا شكرت... (به خاطر همه داشته ها و نداشته هايم)