داريم ميريم تهرون
اگه خدا بخواد و همه چي جور بشه، انشااله فردا عصر ٥شنبه 11/3/91 حركت ميكنيم به سمت تهران. همگي هستيم. من و بابايي و ماماني به همراه ياسمين اينا و محمد اينا. اين اولين سفر ياسمين زهرا و محمدكوچول به تهرانه. ضمن اينكه كلا اين اولين سفر محمد آقاست توي كل زندگيش... بريم ببينيم آخر مي تونيم اين سپهر كوچولوي عمه انسيه رو ببينيم يا نه. عمه هام و بچه هاشون تهرانن و البته دختر عمو فاطمه كه شنبه مياد.احتمالا تا اواسط هفته آينده هستيم و بر ميگرديم. (من كه هنوز مرخصي بهم ندادن)
اگه خدا بخواد باهمت دوستان (مادر و پدر اين وروجكها) ميام و وبلاگ رو به روز ميكنم. يا حداقل پيامهاي دوستان رو ميخونم. دعا كنين شرايط فراهم شه و يه سر بريم جمكران و زيارت حرم حضرت معصومه و حرم حضرت حمزه و عبدالعظيم. امامزاده صالح و داوود... كلا ميخوام يه سفر سياحتي- زيارتي برم اساسي.
بروبچ بگين ياعلي!
- درضمن روز تولد حضرت علي (ع) و روز پدر رو به همه باباهاي مهربون ني ني جوني هام و عموهاي مهربون (بخصوص عمو امير) و البته دايي هاي عزيز (بخصوص دايي مسعود و دايي مهرداد كيمياجون) كه ميان به وبلاگ گل دخملو و محمد كوچول سر ميزنن پيشاپيش تبريك ميگم. دست علي يار همه تون.