ناناسي و عسيسي
(از زبون ددايي: هدايي)
وقتي خانم خانما ياسي ناناسي ميفهمه كه قراره محمد رو بغل كنم، سريع نگام ميكنه و ميگه: نه! نه!
وقتي محمد بغلمه،ميره و مياد و غر ميزنه!
وقتي محمد رو ميذارم زمين و ميخوام خود ناناسي رو بغل كنم، مثل اين كه قهر كرده يا لج كرده باشه بغلم نمياد و دوباره ميگه: نه! نه! خيلي وقتها هم با چنگ و كله مياد به سمت سر و صورتم!
موقع رفتن هم كه اصلاً راضي نميشه بوسم كنه و بازم چنگ و كله و نه! نه!
حالا فهميديم كه اينا همش از دوست داشتنه. آخه وقتي كه محمد نيست، دخملي، ناناسي خوشگلي خاله، همش خاله رو صدا ميكنه و ميگه : دُدايي (هدايي) و همش سراغشو ميگيره و راحت مياد بغلش و بوسش ميكنه. اما وقتي محمدي هست، احساس خطر ميكنه و يه كم ...!
وقتي محمدي مياد و يه لباس جديد پوشيده (همونطوري كه وقتي ياسي ناناسي مياد و يه لباس جديد پوشيده باشه) ذوقش ميكنيم، ناناسي زودي لباسشو ميگيره توي دستش و ميگه من من! يعني لباس منم قشنگه! به منم توجه كنين!
اما ناناسي عاشق داداش محمده و كلي ذوقش ميكنه. ديشب پنجشنبه 9 شهريور، سر سفره شام بوديم و تا در زدن بلند شد و خوشحال گفت: ممد! پريد بغلم تا بريم در رو روي محمد اينا باز كنيم. همش ميخواد نازش كنه و بوسش كنه و با صداي نازك باهاش حرف ميزنه. ديشب تازه توتولي رو آورد و به محمد نشون ميداد و هي ميگفت توتولي! توتولي! تا اونم ذوق كنه. (توتولي اسم يه جوجه دو سانتيه كه خود ناناسي اسمشو اين گذاشته توتولي درواقع يعني يه توتوي خيلي كوشولو- دوسه روزه توي وسايل نوزاديش كه اينجا مونده پيداش كرده و وقتي مياد اول از همه ميگرده دنبالش بعدم كلي بهش ميخنده و بوسش ميكنه)
محمد هم كاملا ناناسي رو ميشناسه و همش نگاهش ميكنه و بهش ميخنده! اونم ميدونه كه ياسي ناناسي كوشولوه، براش خيلي جالبه و هرجا ناناسي بره سرشو به سمت اون ميگردونه.
واي كه دلم غش ميره و يه جوري ميشم وقتي شما دوتايي اينجايين و نسبت به هم عكس العملهاي خوشگل نشون ميدين!
خوشحال تر اينكه بعداً بخواين سر من دعوا كنين. مثل حالا كه ياسي ناناسي يه جوري اعتراضشو در عين دوست داشتن داداش محمد نشون ميده! دل بعضي ها بسوزه
(راستی با مامانی هم یه جورایی مثل من رفتار میکنی. دلت میخواد مامانی مال خودخودت باشه.مامان ندا هم همش تاکید میکنه متوجه این قضیه باشیم. اما چون میدونستم ممکنه از این کلمات یه جورایی سوء استفاده بشه درمورد مامانی نمی نویسم ولی خودمون میدونیم که چه حس خوشگلی نسبت به مامانی و بابایی مهربون داری.)
شكرت خدا
اينجا ناناسي سس خور داره به اوني كه بغل دداييه چپ جپ نگاه ميكنه
اينم اون عسيس خوش خنده اي كه بغل دداييه و داره براي عمو احسان ذوق ميكنه!
عكسها مربوط به پنجشنبه قبله 2 شهريور 91