ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

چی بلدم؟؟؟

1391/7/26 13:24
نویسنده : خاله هدي
1,013 بازدید
اشتراک گذاری

امروز اومدم تا بگم که چه چیزایی بلدم!

بقیه در ادامه مطلب...

بلدم....

-بلدم بشمارم البته میگم ییک دوو ته تا ......ده

-بلدم شعر بخونم لا لا لا لایی لالا لالایی(با ریتم)

-بلدم شعرهایی رو که مامانم میگه رو کامل کنیم:یه توپ دارم گیلیلیلی سرخ و سفید و آااااااااااابی میزنم زمین هوامیره(دو تا دستاشو تو هوا میبره)(زودی میگی بابام منم مجبورم شعر رو تند بخونم تا اونجایی که میگه) بابام بهم عیدی داد یه توپ گیلیلیلی دا.

-بلدم انگلیسی صحبت کنم:سیب میشه: اپیل

-بلدم اسم امام اولم رو بگم:امام اول:علی

-بلدم جارو کنم و به جارو میگم آرو

-بلدم گردگیری کنم تا دستمال دست مامان میبینم یکی هم من میخوام تا تلویزیون رو تمیز کنم.

- بلدم صدای حیوونها رو تقلید کنم ،4 ماهه اینکارو بلدم:ببعی میگه:بع بع  گاوه میگه:ماما  جوجو میگه:دیک دیک  الاغه میگه:عع عع  زنبوره میگه:ززززززز هاپو میگه:باب باب    پیشی میگه:مم مم  ببره میگه:خخخخخخخخ   شیره میگه:اوووووووووووووووه

 

-بلدم نقاشی بکشم و یه دفتر نقاشی تموم کردم.

-بلدم ادای مامان ندا رو دربیارم.

-بلدم دیگرون رو بترسونم :میرم پشت دیوار و میپرم میگم پخپخپخپخ یا اینکه از دور میدوم جلوشونو میگم پخپخپخپخپخ

-بلدم صلوات بفرستم:اللااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.......

-بلدم نماز بخونم:هم رکوع هم سجده هم قنوت تازه زیر لب ذکر هم میگم.

-بلدم خودم رو لوس کنم و ناز بیام و اگر کسی ازم تعریف کنه تا مدتی کج کج راه میرم.

-بلدم تمام مدت روی نوک انگشتام راه برم.

-بلدم برم ولباسم رو بردارم تا مامانم اب حموم رو گرم کنه پشت در منتظر بمونم.

-بلدم در رو محکم بزنم تا اون که تواتاقه زودی در رو باز کنه برام.

-بلدم روی مبل بدوم و راه برم .

-بلدم اعضای بدنم رو با دستم نشون بدم.چشم،گوش،دندون ،انگشت دست و پا،مو و.....

-بلدم وقتی شکمم کار میکنه به مامانم خبر بدم تا منو بشوره.

-بلدم رودربایستی کنم و آروم بشینم.

-بلدم هر چیز دوشاخه ای رو بکنم توی پریز برقاوه.

-بلدم عین مامانم با تلفن راه برم و حرف بزنم.

-بلدم توی یک چشم به هم زدن خونمون رو ویرون کنم.

-بلدم مسواک بزنم.

خاله هدی یاد آوری کرد که بلدم:

چند کلمه دیگه:
نمیوی اینجووو (نمیای اینجا؟)
رفته تتاق (رفتم تو اتاق)
میگما (اینو قبلا یکی دوبار قبل از یکسالگی گفته بود ولی الان دوباره میگه)تر دار:سر کار
ابس (اسب)
نی نی (موبایل خاله هدی- چون روش فیلمهای نی نی گولویی خودش و محمده)
نای نای (موبایل بابا احسان- چون روش موسیقی هست و میخواد براش باهاش نی نای نای کنه)

و

 بلدم سی دی بذارم توی دستگاه ویدئو!!!! تا برام حسنی بخونه
تازه یه چندوقتیه توی این سن، بلد شدم با شیشه پستونک چه جوری آب یا آبمیوه بخورم
بلدم برای محمد حرف بزنم و آرومش کنم، خم میشم و بهش میگم: جیک جیک و دستام رو هم براش تکون میدم.
خیلی وقته (قبل از یکسالگی) که بلدم دست و صورتم رو خودم بشورم و حتی صورت بقیه رو هم می شورم.
بلدم دو تا رنگ آبی و سبز رو بگم.
بلدم وقتی یکی رو میزنم و مامانم ازم میخواد عذرخواهی کنم، نازیش کنم (ناااانی ناااااااااانی) و بعد بوسش کنم و بهش بخندم و باهاش دوباره دوست بشم.
بلدم هر چی رو زمین پیدا میکنم رو بزنم توی موهام و به نظر خودم خوشگل بشم

بلدم هر چی مامانم میده بخورم میکسش کنم یا رنده اش کنم و بریزم بیرون
بلدم دیگرون رو توی ناراحتی ها دلداری بدم و کاری کنم که غصه نخورن... (داستان اشکهای خاله هدی برای پایان نامه اش)...
بلدم اونقدر دلبری کنم که همه اطرافیانم هر روز عاشقانه تر از قبل منتظر دیدنم باشن

-خیلی کارهای دیگه هم بلدم که دیگه مامانم حوصلش نمیشه بنویسه.

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته میشه!

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

یاسمین
25 مهر 91 19:49
سلام.ماشااله چه دخمل نازی داری،زنده باشه.اسم دختر منم یاسمینِ.من عاشق این اسمم.اگه دوست داشتی به وب منم سر بزن
نایسل
25 مهر 91 20:54
وای هدی جون به الهه مون گفتن گفت حتما بتونه سامرا هم میره ایشالا کاروانشون بببرننن مرسی واسه محببتتت
نایسل
25 مهر 91 20:55
عمو وتاتیانا
25 مهر 91 21:14
ای فدای این همه چیز که بلدی تو جیگر عمو جون جون این لباس سرتا پا سفید تو رو کرده مثل یه فرشته ی ناز ناز ناز قربون اون دیک دیک کردن تووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو عشقولانه شیطون بیخود نیست که از کیلومترها دورتر عاشقت شدم یه روز نبینمت انگار آسمون رو ندیدم...عزیزاینی که بلدی رودواسی کنی و آروم بشینی منو دوغ مرگ میکنه خووووووووووووو پاشو شیطونی کن

خب مامان ندا این همه چیز نوشتی ننوشتی که بلدم تو دل 207265نفر جا باز کنم....بوس و بغل برای خوشگل ترینممممممممممممم...
تو پست قبلی انگار کامنتم نرسیده بهتون پاهای محمد کوچولو قرمز شده دلیلش چی بوده؟

ممنون از محبتتون.ماه گرفتگیه عمو جون

عمو وتاتیاناومحمد خان
25 مهر 91 21:17
به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست / به رخسارت که چون مهتاب زیباست به گلهای بهار عشق و مستی / به قرآنی که آن را میپرستی قسم ای نازنین تا زنده هستم / تو را من دوست دارم میپرستم
سپیده
25 مهر 91 21:50
افرین به این دخمل ناز که این همه بلد هست
مامان گلی
25 مهر 91 23:12
بلدم دل مامان گلی ببرم ودلتنگش کنم


ما هم دلتنگتونیم.
عمه زهرا
26 مهر 91 2:43
قربون جیگرم برم با این بازیگوشیش عمه عکس نهم که داری در میزنی شدی عین یکی از عکسای کوچولویی خودم قربونت برممامان ندا این طور نیست؟
عمه زهرا
26 مهر 91 2:46
جیگر عمه قربونت برم با این بازیگوشیت نفس عمه عکس نهم که داری در میزنی شدی عین یکی از عکسای کوچولویی خودم مامان ندا اینطور نیست؟


به نظر من فقط شکل خودمه.هههههه شرمنده ها
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
26 مهر 91 8:35
بلدم سی دی بذارم توی دستگاه ویدئو!!!! تا برام حسنی بخونه تازه یه چندوقتیه توی این سن، بلد شدم با شیشه پستونک چه جوری آب یا آبمیوه بخورم بلدم برای محمد حرف بزنم و آرومش کنم، خم میشم و بهش میگم: جیک جیک و دستام رو هم براش تکون میدم. خیلی وقته (قبل از یکسالگی) که بلدم دست و صورتم رو خودم بشورم و حتی صورت بقیه رو هم می شورم. بلدم دو تا رنگ آبی و سبز رو بگم. بلدم وقتی یکی رو میزنم و مامانم ازم میخواد عذرخواهی کنم، نازیش کنم (ناااانی ناااااااااانی) و بعد بوسش کنم و بهش بخندم و باهاش دوباره دوست بشم. بلدم هر چی رو زمین پیدا میکنم رو بزنم توی موهام و به نظر خودم خوشگل بشم بلدم هر چی مامانم میده بخورم میکسش کنم یا رنده اش کنم و بریزم بیرون بلدم دیگرون رو توی ناراحتی ها دلداری بدم و کاری کنم که غصه نخورن... (داستان اشکهای خاله هدی برای پایان نامه اش)... بلدم اونقدر دلبری کنم که همه اطرافیانم هر روز عاشقانه تر از قبل منتظر دیدنم باشن
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
26 مهر 91 8:43
چند کلمه دیگه: نمیوی اینجووو (نمیای اینجا؟) رفته تتاق (رفتم تو اتاق) میگما (اینو قبلا یکی دوبار قبل از یکسالگی گفته بود ولی الان دوباره میگه) ابس (اسب) نی نی (موبایل خاله هدی- چون روش فیلمهای نی نی گولویی خودش و محمده) نی نای (موبایل بابا احسان- چون روش موسیقی هست و میخواد براش باهاش نی نای نای کنه)
عمه زهرا
27 مهر 91 0:03
مامان ندا ممنون از لطف شما یادتون هست یکی از عکسای منو که دیدیت گفتید شبیه یاسی هست
عمه زهرا
27 مهر 91 0:05
مامان ندا ممنون از لطف شما یادتون هست یکی از عکسای منو که دیدیت گفتید شبیه یاسی هست


خواهش مسکنم.آره گفتم یه ذره به هم میخورید اما نه خیلی.شرمنده هااااااااا
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
27 مهر 91 8:33
نیقا (نیگا): اینم تازه یادم اومد
مريم مامان آرمان
28 مهر 91 12:35
ماشالله به اين دختر گلمون .انقد بزرگ و خانوم شده.كاش از نزديك ببينمت جيگر طلا.
میترا
30 مهر 91 2:08
قربون تو و شیرین زبونی هات و کار های قشنگت. عکس اول خیلی بامزه است

ممنونم