یه مهمونی خانوادگی
همونطور که قبلا گفتم شب بیست و یکم قرار شد یه مهمونی خانوادگی کوچولو بگیریم و همه دور هم باشیم.
متاسفانه بابایی یک کار فوری براشون پیش اومد و روز قبلش رفتن مسافرت و جاشون خیلی سبز بود.
این دفعه خیلی سخت تر از همیشه برام بود آخه یاسمین خیلی شیطون شده و مهمونی گرفتن و مراقبت کردن از یاسمین هر دو با هم خیلی اذیتم کرد ،به خاطر همین تصمیم گرفتیم از قبل که من غذای کم دردسر تری درست کنم!
شام سالاد ماکارونی با ساندویچ شاورما مرغ و گوشت و ژله و ماست و......بقیه مخلفات.
همه هم زحمت کشیدن و دوباره بعد از ٣ سال برامون کادو گرفتن.دستشون درد نکنه.
حالا عکسها...
اول یه خانوم خوشگل که رفته حموم آماده برای مهمونیه
در حال نینای نای
یه مهمون خوشگل و خوشتیپ
یه میزبان خوشگل و خوشتیپ
دو عدد شیطون بلا
دو عدد خرابکار
و
میز ساده شام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی