یاسمین و کارهاش
من فکر میکنم نسبت به دختر بودنش خیلی شیطونه ماشاا...،از دیوار بالا نمیره ولی مدام ریخت و پاش میکنه و همه جا سرک میکشه،حرف حرف خودشه و اصلا حساب نمیبره.
خیلی ناراحت میشم وقتی میگن این که کاری نمیکنه،اینکه شیطون نیستو....از صبح تا شب پدر منو درمیاره (البته بعضی روزها هم متوسطه مثل امروز)پس بهترین کسی که میتونه این شیطونی رو قضاوت کنه منم،من آدم حساسی نیستم میذارم خیلی بازیهایی که خیلی ها نمیذارن رو انجام بده ریخت و پاش کنه و این امر باعث شده همیشه خونمون زیر و رو باشه چونکه یاسمین حداکثر استفاده و گاهی سواستفاده رو میکنه!باهاش کلی بازی میکنم ،صدای خندش تا صد تا خونه اونور تر میره،و از ٢٤ ساعت حداقل ١٨ ساعتش توی خونه پیش منه و من باید سرگرمش کنم،به قول مامانم خداروشکر که پسر نشده.
خونه مامان منم که مثل خونه خودمون مدام سر کابینتها هست و ریخت و پاش ،حالا اون جاادویه هایی رو که شکونده به کنار ،همش در حال کندن برگ و گل گلدونهای اونجاست و مدام بهشون آب میده .کمد خاله هدی و کشوهای اتاق مامانجون هم از دست کنجکاویهای یاسمین در امان نیستن .قیافش وقتی کمد خاله هدی رو میریزه بهم دیدنیه با چه ذوق و شوقی اینکارو میکنه هی خاله میگه واااااااااااای هی اون هم میخنده.پیاز و سیب زمینیها هم که هر از ٣٠ ثانیه کف اتاقن !تشکهای مبل هم باید از جاشون کنده بشن و وسط هال ولو باشن.
وقتی یک کار بدی میکنه و من از دستش ناراحت میشم و یا زمانیکه چیزی میخواد یا میگه کاری براش انجام بدیم و ما ممانعت میکنیم سریع میگه:بوب بوب بوب(خوب)و به اصطلاح پاچه خواری میکنه و اگر جواب نداد بوس میکنه خیلی سیاستمداره.وقتی کاری انجام میدیم که به میل خانوم نیست با اعتراض میگه واااااااااااااااای مامان یا واااااااااااااااای باباو....
موقعی که یه چیزی میخوره باید همه هم بخورن مدام داره تعارف میکنه اصلا نمیفهمه خودش چی میخوره همش میگه مامان بکور بابا بکور .....مامان پققال بکور(پرتقال) مامان پیته بکور(پسته) مامان تاکاکو بکور(کاکائو)،حتی آب هم که میخوره ما هم باید بخوریم وگرنه از گلوش پایین نمیره.تو این اوضاع گرونی پسته یاسمین خانوم هم عاشق پسته شده میشینه دونه دونه پوست میگیره و میخوره!
امروز و فردا میخوام حسابی صداش رو ضبط کنم کاری که تا الان نشده انجام بدم.آخه شعرها رو بانمک میخونه اونروز برا چکاب بردمش دکتر ،برا خانوم دکتر شعر خوند:تاب تاب عباتی ادا من ننادی(خدا رو میگه ادا با فتحه) بعدم خانوم دکتر گفت اگر میخوای بندازی بغل کی بندازی ؟تو هم به خانوم دکتر اشاره کردی ،بعد که خانوم دکتر کلی ذوق کرد گفتی نه نه مامانجون.
یاسمین:پپلوم پپلو،مامان:صورتم مثل ،یاسمین: هلو،مامان :قدو بالام، یاسمین:اتاهه ،مامان:چشم و ابروم یاسمین :ایاهه ،مامان:مامانه ،یاسمین:بوبی دادم مامان:میشینه :توی اونه ، میبافه:دوندونه، مامان:لباس،یاسمین:بچگی ،مامان:میپوشم خوشگل میشم مثل، یاسمین :دته گیلیاااااااا تم(دسته گل میشم)
مامان:یه توپ دارم یاسمین:گیلگیلی
سرخ و سفید و.. یاسمین:آبی تبز(آبی سبز)
میزنم زمین یاسمین:بالا مده(به جای هوا میگه بالا)
نمیدونی تا یاسمین:اجا مده
من این توپو یاسمین:نداندم
مشقامو یاسمین: بوب نبسدم
بابام بهم یاسمین: کیدی دا
یه توپ یاسمین: گیلگیلیا دااااااااااااااااااااااااا.هلاااااااااااا(هورااا)
کلماتی که جدید میگه:
تکته:شکسته
مار:مال
تمساح:تمتا
گوریل:گیل
یاسمین:دادیین
آشغال:آغال
دوچرخه:دوتخی
چسب:چبس
خرس:کرس
غذا:ادا
قیچی:ایتی
پوکید:پوکید
ترکید:تکید
میخوام:میکام
دمپایی:تمپایی
ناخون:ناقون
خداحافظ:اداتی
بخواب:به آب
بوده رو میگه boodaa
حسن:حتن
حسین:اوتین
سامان:بامان
احسان:اتان(ح رو کمرنگ میگه)
کلی حفظ کردما بازم نصفش یادم رفت!
اینم ته چین تن ماهیه که یاسمین تا دید گفت بهههههههه کیک تدلد بعد دقیق نگاه کرد گفت باااااای پلو!
-این پست توسط مامان ندا نوشته شده!