ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

آقا ما داریم میایم

1392/3/16 2:51
نویسنده : خاله هدي
996 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونید چه لذتی داره وقتی دلت پر بکشه بری زیارت آقا و امیدی به رفتن نداشته باشی یهو بفهمی که دعوت شدی بدون چون و چرا!!!

آقا ما داریم میایم

-دوستان عزیز ما فردا با محمد اینا عازم مشهدیم.انشاا... دوشنبه با کلی عکس میایم.دعاگوی همتون هستیم شما هم دعا کنید این دوتا شیطون زیاد اذیت نکنن و سفرمون پر از خیر و سلامتی و خوشی باشه.

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!

اینم فرشته من

بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
16 خرداد 92 7:56
انشااله برید و سالم برگردید. از قول ما هم نایب الزیاره باشید. باییییییییییییی! این سه چهار روزه من می میرم از دلتنگی من یاسمین زهرا و محمد رو میخوام
عمو امیر
16 خرداد 92 11:00
به به خوش به سعادت تون زیارتتون قبول و خوشبگذره بهتون...سلام گرم مارو هم به مامان گلی اینا برسونید..سفر بخیر
امیر مهدی و عمی
16 خرداد 92 11:41
سلام بر مامان و دختر نازنین
مامانی خیلی خیلی التماس دعا
انشااله بهتون خوش بگذره
منتظر عکس های زیباتون هستیم


مامان دینا جون
16 خرداد 92 15:15
خوش به حالتون.خوش به حالتون.التماس دعا.منم دعوتنامه میخواااااااااااااااااام.
مامان طاها
16 خرداد 92 15:56
التماس دعا.
مامان گلی
16 خرداد 92 15:58
انشالله به سلامتی بیان قدمتون روی چشم امیدوارم بهتون خوش بگذره باخاطره خوش ودست پر برگردین بی صبرانه منتظرشما هستم
مامان قندعسل
17 خرداد 92 0:37
انشااله به سلامتی برید و برگردید و حسابی خوش بگذره.التماس دعا خیلی زیاد.
عمه زهرا
17 خرداد 92 21:29
قربون عروسکم برم من که دارم دیوونه میشم از دوریش انشاالله همگی سالم برگردید
مامان دخترا
18 خرداد 92 1:48
خوش بگذره و جای ما هم زیارت کنین!
خاله هدی 2
18 خرداد 92 12:56
سفرتون سلامت!!!!!!
مانی محیا
18 خرداد 92 14:41
خوش بسعادتتون. زیارت قبول عزیزان
امیرمهدی و عمی
21 خرداد 92 20:32
سه نور آمد به عالم پر ز احساس معطر هر سه از عطر گل یاس سه نور تابناک آسمانی حسین بن علی ، سجاد و عباس
فرناز/ مامان ریحانه
22 خرداد 92 3:02
امشب وقتی داشت مستند دکتر قالیباف رو میداد اونجایی که حرم رو نشون داد و " ای حرمت ..." رو خوند یهو بغضم ترکید و دلم شکست آخه آخرین باری که رفتیم باردار بودم و ریحانه هنوز حرم آقا رو ندیده از طرفی هم خواهری الان اونجاست و دلم بدجور هوس زیارت کرده. برامون دعا کنید ما هم بریم زیارت