ما عكس مي خوايم يالا!
یاسی زر زر نانازی، زيارتت قبول خومزه. ميدوني چقدر دلمون هواتو کرده! پس چرا عکسای مشهد رو مامانی و بابایی برامون نفرستادن؟ هنوز اینترنت هتل قطعه؟ مامان جون، باباجون و خاله ها و عمو علیرضا دلشون بدجوری هواتو کرده. خاله هدي از ترس گريه مامان جون، يواشكي موقع خواب فيلم و عسكاتو اونم بصورت صامت و بي صدا نگاه مي كنه. ديشب مامان جون وقتي اومد تو اتاقش متوجه شد و گفت عكس و فيلم ياسمينمو نشونم نده. ولي قبل از اون مدام سراغ عكساي مشهدتو مي گرفت. هر وقت نگاه به عكس روي صفحه گوشي موبايلش مي كنه شروع ميكنه به قربون و صدقه رفتن عكس خوشگلت و عكست رو براي هزارمين بار به اطرافيون نشون ميده. خلاصه مامان جون دلش بدجور پيشته. باباجونم كه نگو. حرف نزده معلومه دلش كجاست. خانواده باباییت هم حتماً الان بی تاب تو هستن و دل اوناهم اونجاست پيش تو.ببين چه كردي با اين دل بي قرار ما!
خب، مامان ندا و بابا احسان، یه تلاشی بکنین دیگه.نفسمون بند اومد.