جيگر طلا
جيگر طلاي ما به سلامتي جمعه از مشهد برگشت. اما مثل اينكه مامانيش و باباييش هنوز خسته راه هستن چون وقت نكردن بيان يه سري به وبلاگ ني ني ياسي بزنن و عكس و گزارش بذارن. بهرحال خاله هدي باز با فضولي اين ور و اون ور تونست دوسه تا عكس دست و پا كنه و ... .
راستي امشب يه جايي مهمونيم. خونه مادرجون باباجونم. مهموني آرمه داري خاله ساراست. يادش بخير پارسال همچين زمانايي بود كه مادر جون براي مامانيم هم مهموني گرفتن. اونموقع عمه انسيه و خاله الهام، دختر عمه مامانم هم كه سر سپهر كوچولو باردار بود شيراز بودن و كلي همه ذوق ني ني هاي نيومده رو مي كردن.همه مستقيم به خاله الهام مي گفتن ني نيت پسره ولي درمورد من پچ پچ مي كردن. اونموقع خب هنوز جنيسيت من و سپهر معلوم نبود ولي ماماني و باباييم از اينكه سونوگرافي خانماي فاميل صامته (يعني چون تشخيصشون دختر بود چيزي نمي گفتن) ذوق مي كردن. آخه مامان و بابام عاشق دختر هستن. من هم اون شب بي خيال از دنيا تو دل مامانيم حسابي كيف كردم و از غذاهاي مختلف استفاده بردم. بعدشم يه چيزي شبيه لوله از جنس فولاد و طلا كه داستانشو بعداً خاله براتون مينويسه آوردن و انداختن گردن مامانيم.(مراسم لوله اندازون شيرازي ها مخصوص خانمهاي بارداره). قبلش عمو عليرضا يه سوره از قرآن تلاوت كردن و بعدشم مادرجون و مامان جونام با خوندن دعاي فرج و ... با ذكر صلوات مراسم رو اجرا كردن.به نيت سلامتي ني ني و مامان ني ني. خيلي عالي بود. اما امسال نوبت ني ني خاله ساراست. ني ني كوشولويي كه سال ديگه روز تولد امام رضا (ع) فقط حدود يكماه از الان من بزرگتره. امشب دوباره برنامه سونوگرافي داريم. فكر كنم سونوگرافي صامت نباشه چون احتمالاً تشخيص ها پسره!
جيگر طلا در هتل - مشهد