ياسمين زهراي با هوش خاله
ني ني نانازي خوشمزه و شيطون بلا، جديداً داره هوش و استعدادشو به وضوح به نمايش مي ذاره. دو سه هفته اي هست كه يه بازي از خاله هدي ياد گرفته. ني ني خوشگل بلا، وقتي كه روي شكم دراز كشيده با فرمان اينكه: ياسي الان بخوابيم، يه نگاهي بهت ميكنه و اگه سرتو روي زمين گذاشته باشي خيلي بامزه سرشو ميذاره روي زمين. بعد با فرمان اينكه ياسي حالا بيدار شيم، نگاهت ميكنه و سرشو بلند ميكنه و ميخنده و بعدش دوباره تكرار و شادي اطرافيان.
ديشب ٩٠/٠٨/٢٩ هم يه كار ديگه به دستور مامان جون و به تقليد از مامان ندا انجام داد كه بعدش ديگه ول كن نبود. مامان جون به مامان ندا گفتن كه به ياسي بگو در حاليكه نشسته بخوابه . مامان ندا هم عملي به ياسمين خانم نشون دادن. حالا مگه اين بچه ديگه مي نشست. قسمت جالبش زماني بود كه خاله هدي و مامان جون دو طرف ياسمين روي تخت دراز كشيده بودن. دخترك ناناز ما، يه نگاه به خاله و بعدشم يه نگاه به مامان جون ميكرد و خودشو هل ميداد به سمت جلو تا اهرمي بشه و فشار بده به بدنش و از عقب بيفته و وقتي ميفتاد با شيطنت مي خنديد.
ولي خداييش عذاب وجدان گرفتيم. ني ني نانازي تازه يه دوهفته ای بود كه قشنگ مي نشست ولي حالا براي بازيگوشي هم كه شده خودشو از عقب پرت مي كنه . دل نگران شديم كه مبادا خداي نكرده سرش به جايي بخوره!
البته خاله ها و عموهاي مهربون ياسمين زهرا نگران نباشن چون خاله هدي درستش مي كنه. البته امشب كه نميان خونه اين باباجون، چون آفشونه (شیفتشون نیست). فردا كه بيان، دوباره خاله، ياسمين گلي رو آموزش ميد تا قشنگ مثل يه شاهزاده خانم بشينه و استعدادهاشو جور ديگه اي نمايش بده.
راستي ديشب، خانم خانما يه بند افتاده بود رو حرف زدن. مامان جون براي درآوردن لج مامان ندا، هي ميگفتن اين كه ديگه نمي گه آقا. ياس خانم گل گلاب هم براي درآوردن لج مامان جون، توي هر متني كه ايراد مي فرمودند قسمت آقو رو با انواع ق و غ تلفظ مي كردن و ازبس تلفظش غليظ بود بعدش ميفتاد روي سرفه. يه صداي ناز و صافي داره كه آدم دلش غش ميره. لباشو همچین جمع می کنه که از خود بیخود میشی. نیست بی دندونه،قیافه اش و تلاشش برای اینکه مثل آدم بزرگا صحبت کنه خیلی جالبتره. اشک تو چشمای آدم جمع میشه وقتی همچین موجود کوچولویی رو میبینه که داره ادای بزرگا رو درمیاره. ديشب خيلي اساسي بهمون خوش گذشت. (خدايا صدهزار مرتبه شكرت) چون هم ني ني خيلي شيرين كاري كرد و هم باباجون از سفر اومده بودن با كلي لوازم و سيسموني براي ني ني زهراي خاله سارا و البته ياسمين عزيزشون هم بي نصيب نبود.
خدايا شكرت من كه دارم مي ميرم از خوشي! واي كه وقتي دوتا بشن ، اونوقت من دور كدومشون باشم، ياسمين زهراي مموشم يا ني ني زهراي گل و كوشولو؟
مخصوص یاسمین خانم: راستي ياس خوشگله باباجون امشب كه اومدن و ديدن شما نيستين، دوباره افسرده شدن! همش دنبالت مي گرده. خوش به حالت خوشگل خانم!
ماشااله خوشگل خاله، شیطنت داره از چشماش می باره!
اینجا احتمالاً شیشه حاوی قطره آهن رو به همراه قاشق بابا احسان دیده که این شکلی شده!
نه! قطره آهن نبوده مثل اینکه قطره آ و د بوده، دنبال بقيه اش ميگرده
يه عكس ويژه براي همه هوادارا
موش موشي خودم فقط مخصوص خودمه
ياسي عشق دوربين شما كي هستين دارين منو نگاه مي كنين