از خاله هدی چه خبر؟؟؟؟
این چند روز خیلی از دوستای خوبمون از خاله هدی خبر خواستن و من امروز اومدم تا براتون از خاله هدی بگم.
خداروشکر همگی خوبن و از شب جمعه تا امروز صبح نجف اشرف بودن و امروز راهیه کربلا شدن،وقتی زنگ میزنیم مدام احوال یاسی رو میپرسن و یه خط در میون قربون صدقش میرن.
با خاله هدی که حرف زدم خدارو شکر خوب بود و گفت به همه بگم که دعاگویه همتون هست و برای شفای نینیهای گل توی حرم امام علی (ع)نماز حاجت و زیارت عاشورا خوندن.
البته از هتل راضی نبود و میگفت مثل مسافرخونه های درجه ١٠ میمونه و انگار کاروان شکایت کردن و گفتن ماه صفر به خاطر شلوغی همینه و از ربیع الاول درست میشه.
خاله هدی میگفت از میدون تره بارشون رد شدیم واااااااااااااااای چه بوهای بدی میومده و موشهاش اندازه گربه بودن.تازه یه چیز بانمک تعریف میکرد میگفت یه موش گنده داشته فرار میکرده آخه یه گربه دنبالش بوده و یه سگه هم دنباله گربه بوده.
از سوغاتی هم که خبر رسید جنسها خیلی درپیته و قیمتهاشم نسبت به جنس بالاست البته ٢تا عروسک برا یاسی و زهرا خریدنو بقیه سوغاتیها رو لو ندادن.
بقیه مطالب و عکسها در ادامه مطلب...
امروز هم که از نجف به کربلا رفتن و امشب که با خاله هدی صحبت کردم گفت اینجا پر از ایست بازرسیه و پر از نظامی دلتون اصلا شور نزنه تازه خاله هدی گفت توی حرم امام حسین چون به صف بوده دستشون به ضریح هم رسیده اما حرم حضرت عباس از شلوغی حتی نتونستن واردش بشن البته قراره نصفه شب که خلوت تره برن دوباره.
بابایی و مامانی و خاله هدی من و بابای یاسمین و خاله سارا و عموعلیرضا و نینی زهرا و یاسمین زرزر دلمون براتون خیلی زیادتنگ شده.
راستی جای خاله هدی سبز یاسمین خانوم چند تا پیشرفت داشتن:
کلمه اده به دایره لغاتش اضافه شده
وقتی میگیم کو فلانی مثلا خاله هدی به اطرافش نگاه میکنه.
وقتی میگم یاسی دست بده دستشو دراز میکنه و دست میده.