این روزها چه خبره؟
بعد از یه غیبت چند روزه اومدم تا به اطلاع همگی برسونم که این روزها چه خبره؟
مامانی و بابایی و خاله هدی به سلامتی جمعه ظهر رسیدن ،البته خاله هدی یه خورده کسالت داشت اما شدید نبود تا دیروز صبح که حسابی گلو درد و حالت سرماخوردگی داشت (مامانی و بابایی هم یه خورده گلو درد دارن)و دکتر براش مرخصی نوشته و من و خاله سارا محروم شدیم از رفتن به اونجا و البته کلی هم غصه میخوریم.
از یاسمین هم نپرسید که حسابی بلا شده یه الاغ بادی براش خریدن از اونجا همچین روش بالا و پایین میره حسابی بانمک میشه!
با هم کلاغ پر بازی میکنیم تا به این قسمتش میرسه که یاسمین که پر نداره شروع میکنه به دست زدن.
بعضی وقتها هم موش میشه و آدم دلش میخواد بخورتش.
دستشو هم به نشانه گل گل یا همون بیا بیا تکون میده.
فعلا اینو قبول کنید تا خود خاله هدی سرحال بشه بیاد از سیر تا پیاز براتون تعریف کنه.