تولد بابا احسانمه
امروز پنجشنبه 10 فروردين 1391 سالروز تولد بابا احسانمه در ده ماه و دوازده روزگي من. فكر كنم اين زيباترين جشن تولد بابا احسان منه توي همه عمرش. آخه امسال اولين ساليه كه رسماً بابا شده و من توي بغلشم و همراش شمع تولدشو فوت ميكنم.
بابا احسان تولدت مبارك. انشااله سايه پر مهرت همراه مامان ندا، ساليان سال با عزت و سلامت، بر سر من باشه.
از طرف دخمل گل و خوشگتون: ياسمين زهرا
خانواده مامان ياسي:
آقا احسان، باباي مهربون ياسمين زهراي ماه، ماهم همگي اولين جشن تولدتون رو در ساحت يه پدر، بهتون تبريك ميگيم. ساليان سال سرزنده و سالم و شاد و البته موفق باشيد و زندگي باعزتي داشته باشيد. (حواستونم حسابي به ندا جوني ما و ياسمين خوشگلمون باشه،ما هم هواتونو داريم اساسي)
از طرف همگي ما: اول از همه خانم خونه ندا خانم، بعدشم بابايي، ماماني، هدي، سارا، آقا عليرضا و محمد كوچول
اينم عكس ياسمين زهرا كه در حال صحبت كردنه بين كادوهاي بابا احسان (خداييش همين طوريه)
اينم يه دختر و يه پدر صميمي در حال تماشاي تلويزيون (دقت رو در دو طرف داشته باشين)
پي نوشت 1: خيلي ناراحتم و دلم از دست خودم گرفته. بازم در حق مامانم اجحاف كردم. هميشه اولين روز سال كه روز تولدشه به خاطر جشن سال نو، يه جورايي تولدش كمرنگ ميشه. امسال ولي يه شب زودتر گرفتم كه حقش ضايع نشه اما توي وبلاگ بعد از چند روز اومدم و با يه متن ساده توضيح تولدشو دادم. بدون هيچ آب و رنگي. مامانم خيلي ماهه و خيلي براي همه مون بي منت زحمت ميكشه ولي باز نتونستم يه جوري يه كاري بكنم. خيلي بدممممممممم
پي نوشت 2: اگه بشه و صاحبان اصلي وبلاگ بهم اجازه بدن، حتما يه تشكر ويژه و يه پست ويژه در مورد ماماني ميذارم.