ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 8 سال و 6 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

چه خبرا؟؟؟

1391/2/9 2:05
نویسنده : خاله هدي
975 بازدید
اشتراک گذاری

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته میشه!

-این روزها منتظره ببینه کی چه حرفی میزنه تا اون تکرار کنه.یهو میگه کنگر یا به عروسکش نون میده و میگه بخور و ادای من رو در میاره!!!!!!

-چند شب پیش وقتی داشتم کتاب میخوندم به یه قسمتی از کتاب رسیدم که خیلی سوزناک بود با ناراحتی گفتم اخیییییییی درست بعد از من یاسمین هم با همون آهنگ گفتی اخیییییییی و من و باباش از خنده ریسه رفتیم !تا یکساعت بعدش هر از ٢ دقیقه ای یاسی میگفت اخییییییی!!!

-درست چند ساعت قبلش هم موقعی که خونه باباجون بودیم یه لیوان از دست مامان جون افتاد و عمه بلند گفت اییییییییی و طوطی خانوم هم با همون آهنگ تکرار کرد ایییییییییییییییییییییییییی!!!

- اما قسمت خیلی جالبش نماز خوندن یاسمین زهراست!ا یک هفته میشه که یاسمین خانوم مهر میذارن جلوشون و سجده میرن و یه چیزایی هم زیر لب زمزمه میکننفرشته!!!

-جمعه رفتیم زیارت اهل قبور و یاسی هم ادای مارو در میاورد و تند تند لباشو بهم میزد یعنی داره فاتحه میخونه!

-عاشق موبایل و لب تاپ شده و به زور میاد و میگیره ،سریع آفلاینش میکنیم تا این امواج مسخره دور و برش نباشن .(بماند که تا حالا دوبار به دوستای مامان زنگ زده دور از چشم من)!بلده با هرگوشی چطور باید کار کنن گوشیه مامان و خاله سارا لمسیه و با گوشیه بابا با دکمه کار میکنن پس دیگه خودش عکسارو جلو و عقب میکنه و نگاه میکنه!(با ضبط ماشین ،دیویدی پلیر و لب تاپ هم بلده کار کنه )

-جدیدا علاقه پیدا کرده از غذاهای ما بخوره و من گاهی بعضی چیزها رو که خیلی ممنوعیت نداره بهش میدم چون دیگه یواش یواش داره یکسالش میشه!

-تلفن رو میگیره کنار گوشش و کلی حرف میزنه گاهی هم دعوا میکنه!!!

-کلیپس سر من رو برمیداره و میخواد بزنه توی موهاش وقتی میبینه روی سرش وای نمیسته عصبانی میشه!

-گاهی میشه توی یه روز تا ٦ دست هم لباس عوض میکنم براش از بس شیطون شده دخترم!

-از چهارشنبه یه خورده مریض شده و آبریزش بینی دارهافسوس.

در ادامه عکسها رو ببینید...

 

یک هفته عکس

..........

..........

.........

میبینید چقدر ریخت و پاش میکنه.همیشه دور و برش پراز اسباب بازی و انواع غذاهای خشک شدس!!!

..........

..........

.........

.........

........

داره کانال رو عوض میکنه

نگاه میکنه ببینه عوض شد یا نه؟؟؟؟

 

همه جارو ریخت بهم و خیالش راحت شد، داره برمیگرده.

........

یکی دیگه از مهارتهای خانوم تعویض کانال با کنترل

........

بقیه عکسها در پست بعدی که خیلی هم جالبهچشمک.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان احسان
9 اردیبهشت 91 4:08
ای جونم چقدر ریخت و پاش دختر پس فردا خودت مامان میشی بچتم ازین کارا می کنه ها..
ممنون از خاله هدی برای گذاشتن پست های باحال پر عکس
ببوس عزیز دل خاله رو

ممنونم عزيزم لطف دارين
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
9 اردیبهشت 91 8:13
يه دنيا ماچ آبدار براي ني ني ناناسي خودمممممممممممممممممممممممممم مامان ندا از شيطنت هاي ديشب هم بنويس. و كلماتي كه جديد ياد گرفته. من فعلا زياد نمي تونم با كامپيوتر كار كنم، سرگيجه هام شديد شده خودت زحمتشو بكش ديگه مادر
یاسمین
9 اردیبهشت 91 9:58
قربوووووووووونت برم الهیییییییییی
دکمه
9 اردیبهشت 91 11:05
هدیه جووووووووووووووون
9 اردیبهشت 91 12:00
مامان محیا
9 اردیبهشت 91 12:11
وااای جیجر کنجکاو.. خاله هدی کجایی پس؟؟؟
مامي نسيم ( مامان ملودي )
9 اردیبهشت 91 12:29
پس خيالم راحت شد. فكر ميكردم فقط ملودي اين همه شيطنت ميكنه. ياسي تو هم ؟


من دست شيطون رو از پشت بستم
خاله جون
9 اردیبهشت 91 14:30
سلام به دخترک بامزه و باجذبه خودمون
اگه دقت کنیم یاسی زیاد تو عکسا نمیخنده
بیشتر مواقع جذبشو حفظ میکنه
کارای بچه ها بیشتر شبیه همدیگس
مخصوصا ریخت و پاشا و این که فقط چند دقیقه با همه این وسایلی که ریختن دور خودشون سرگرمن و زود یه چیز دیگه توجهشونو جلب میکنه و البته عشقشون نسبت به وسایل صوتی و تصویری
خدا حفظ کنه همشونو...همینطورم یاسی کوچولو رو
عزیزمممم خیلی دلم برای دیدن عکسا و روی ماهت تنگ شده بود
منتظر بقیه عکسا هم هستم

در آخر هم یه سلااااااااااام گرم و صمیمی به خاله هدی خودمون... کجایی خاله جون بد نباشه چرا سرگیجه داری ؟؟؟؟ دلمون واسه شما هم تنگیده هااا... زود بیا وب محمدی رو اپ کن و عکساشو برامون بذار.

ممنونم از لطف هميشگي ات خاله هدي سيناجون. سرگيچه ام فكر كنم به خاطر كار زياد با كامپيوتر و يه كمي هم به خاطر هواست. بازم برمي گردم. فعلا بذار ببينيم مامان ندا چقدر از خودش و ني نيش هنر در ميكنه
میترا
9 اردیبهشت 91 16:26
چه عجب اومدین... نمیگین ما اینجا نگران میشیم؟؟؟ اون عکسی که خوابه چقدر دوست دارم پس خونه ی همه ی کسایی که نی نی دارن اینجوری شلوغه؟؟؟ نگران بودم که نکنه فقط خونه ی ما اینجوریه
مامان گلی
9 اردیبهشت 91 16:32
آفرین به دختر کنجکاوم .میدونین با شما هستن این فسقل خانوما میکارداشته باشین وحوصله تون سرنره افسردگی نگیرین بزبر بزرگ بشن .افسوس این لحظات میخورین میگین کاش تموم نمیشد همیشه ریخت پاش بکنن
امیر عموجون
9 اردیبهشت 91 18:47
فدای تو بشممممممممممممممم منننننننمهارتاتو بیشتر کن زود باش ششششششششششششششش


عمو این روزها زدم رو دور تند!
خاله جون
10 اردیبهشت 91 1:19
راستی 120378 نفره شدید ها از 120 زد بالا
یادتون نره


ممنون الان دارم پستشو میذارم
لیلا مامان آروین
11 اردیبهشت 91 11:31