بهتر از تو نیست
آخه بهتر از تو هم هست؟
دو هفتس دارم حسابی از مادر بودن لذت میبرم.دو هفتس دخترم حسابی خانوم شده،دیگه لج نمیکنه حواسش هست منو ناراحت نکنه مدام بغلم میکنه بهم میگه عدید من.
دو هفتس دیگه سر غذا خوردن چک و چونه نداریم یاسمین دیگه تخم مرغ میخوره به عشق خانوم دکترش گاهی یه ریزه شیر میخوره .
دو هفتس دیگه خودش برا خودش بازی میکنه ،گاهی نیمساعت با عروسکاش سرگرمه به خصوص عروسکی که برا تولدش خریدم ،اسمش رو گذاشته نازنین و اونقدر باهاش حرف میزنه، اونروز دیدم با جدیت و حالت تهدید بهش میگفت: نه دست ندنیا!
شیرین زبونیهاش خوشمزه ترش کرده وقتی از پارک رفتنش برام حرف میزنه و با آب و تاب توضیح میده و اون وسطا هی آب دهنشم قورت میده:مامان آنومه میگه اطار پر بته ؟دیدی من ببار اطار تدم؟باااااااای دایناتوره بدورگه الکیه!(مامان خانومه میگه قطار باید پر بشه؟دیدی من سوار قطار شدم؟وای دایناسوره بزرگه الکیه!)
فداش بشم که ساعت ١٢:٣٠ شب هوس بستنی چوبی میکنه وقتی همه مغازه ها بستس میگه:مامان نیگاه مماغه بازه (مامان نیگاه مغازه بازه)بهش میگم مامان این مغازه کباب میفروشه بستنی نداره با حالت گریه میگه:نه دلوغه این مماغه بتنی داره!(نه دروغه این مغازه بستنی داره)
وقتی با احساس وسط شور زدن من میگه:عدید من ناراحت نکن!(عزیزمن ناراحت نشو)
هرچند هنوزم حسابی شیطونه گاهی یه نقطه خالی از اثر ماژیک روی دست و پاش نمیمونه ،هنوزم عاشق ریختن پفیلا(پیپیلا) روی همه مبلها و تک تک گلهای قالیه،هرچند هنوزم گاهی جیغهای بنفشش سر آدم رو میبره ،ولی مگه میشه بچه بود و خرابکاری نکرد مگه میشه بچه بود و شیطنت نکرد ،عاشقتم شیطون کوچولوی مهربون !
من که میگم بهتر از تو نیست عاقلکم!
-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!