ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

بهتر از تو نیست

1392/3/12 12:36
نویسنده : خاله هدي
927 بازدید
اشتراک گذاری

آخه بهتر از تو هم هست؟

دو هفتس دارم حسابی از مادر بودن لذت میبرم.دو هفتس دخترم حسابی خانوم شده،دیگه لج نمیکنه حواسش هست منو ناراحت نکنه مدام بغلم میکنه بهم میگه عدید منبغل.

دو هفتس دیگه سر غذا خوردن چک و چونه نداریم یاسمین دیگه تخم مرغ میخوره به عشق خانوم دکترش گاهی یه ریزه شیر میخوره ماچ.

دو هفتس دیگه خودش برا خودش بازی میکنه ،گاهی نیمساعت با عروسکاش سرگرمه به خصوص عروسکی که برا تولدش خریدم ،اسمش رو گذاشته نازنین و اونقدر باهاش حرف میزنه، اونروز دیدم با جدیت و حالت تهدید بهش میگفت: نه دست ندنیا!

شیرین زبونیهاش خوشمزه ترش کرده وقتی از پارک رفتنش برام حرف میزنه و با آب و تاب توضیح میده و اون وسطا هی آب دهنشم قورت میده:مامان آنومه میگه اطار پر بته ؟دیدی من ببار اطار تدم؟باااااااای دایناتوره بدورگه الکیه!(مامان خانومه میگه قطار باید پر بشه؟دیدی من سوار قطار شدم؟وای دایناسوره بزرگه الکیه!)

فداش بشم که ساعت ١٢:٣٠ شب هوس بستنی چوبی میکنه وقتی همه مغازه ها بستس میگه:مامان نیگاه مماغه بازه (مامان نیگاه مغازه بازه)بهش میگم مامان این مغازه کباب میفروشه بستنی نداره با حالت گریه میگه:نه دلوغه این مماغه بتنی داره!(نه دروغه این مغازه بستنی داره)

وقتی با احساس وسط شور زدن من میگه:عدید من ناراحت نکن!قلب(عزیزمن ناراحت نشو)

هرچند هنوزم حسابی شیطونه گاهی یه نقطه خالی از اثر ماژیک روی دست و پاش نمیمونه ،هنوزم عاشق ریختن پفیلا(پیپیلا) روی همه مبلها و تک تک گلهای قالیه،هرچند هنوزم گاهی جیغهای بنفشش سر آدم رو میبره ،ولی مگه میشه بچه بود و خرابکاری نکرد مگه میشه بچه بود و شیطنت نکرد ،عاشقتم شیطون کوچولوی مهربون !

من که میگم بهتر از تو نیست عاقلکم!

-این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
12 خرداد 92 13:26
ماه شب چهارده است
فرشته زیبای خونه ماست ناناسی خانم اوج نشاط و شادی و مهربونیه بخشنده ترین و با احساس ترین موجود خداست خوشگل خوش خنده و باهوش خانم خودم هرچی صفت خوبه تو این بشر دو ساله است. ماشااله ماشااله



قلب]
مانی محیا
12 خرداد 92 13:36
آخی جیگرشو. راستی من چند شب پیش خواب این دوتا فسقلیو دیدم. همش زیر سر این محمد کوشوله. من میگم خاطر خواش شدم کسی درکم نمیکنه... دیگه خواب و بیداری قلبمو ربوده خواهر...




محمدم همچین حسیو داره!!!!!!!!!!!!خخخخخخ


امیر مهدی و عمی
12 خرداد 92 13:38
سلام بر مامانی و نازنین دختر مهربونش

ماشااله خدا براتون حفظش کنه ما که هر سری بهتون سر میزنیم از این فرشته کوچولو حسابی انرژی میگیریم

خدا پشت و پناه همه بچه ها




ممنون از بس گلی


وبلاگ شما هم مثل وبلاگ ریحانه دیگه برام باز نمیشه.چرا خب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان دخترا
12 خرداد 92 16:48
یعنی من کشته و مرده اون صورت خوشگل و گرد و تپلی یاسمین زهرام.
اون لبای کوچولو که تو لپاش فرو رفته که دیگه نگو!
خواهشا براش اسفند دود کن!


ممنون عزیزم.خودتون سه تا خوشگلترش رو دارید.
فرناز/ مامان ریحانه
12 خرداد 92 17:10
ای جـــــــــانم چه عکس خوشگلی شیرین زبونیاشم خوردنیه

مامان ندا بازم نمی تونی بیای وبلاگمون؟

خاله هدی جون هرچند تو وبلاگ ازت تشکر کردم اما گفتم حضوری ام بیام و از اطلاعات مفیدت تشکر کنم
نمی دونستم.
واقعا به دردم خورد یه دنیا ممنون.
اگه بازم موردی دیدی بهم گوشزد کن هرگز ناراحت نمیشم خیالت راحت.

نه عزیزم نمیتونم بیام همون صفحه صورتیه میاد باید فایر فاکس بگم احسان بذاره ببینم چی میشه؟
خاله سارا
12 خرداد 92 17:11
الهی قربونت بشم تو نفسی به خدا دوست دارم عشق خاله مهربون من.
قربون موهای فرت و اون لبت که وقتی ناز میکنی جمعش میکنی جلو .


مامان گلی
12 خرداد 92 19:09
قربونش بشم کی میای پیش من


انشاا... پنجشنبه شب میایم تا یکشنبه!کم هستیم ایندفعه
مامان قندعسل
12 خرداد 92 20:12
ماشااله به این دختر عاقل و مهربون.
با داشتن مامان بابای به این خوبی باید هم اینقدر ماه باشه


مرسی خودت گلی فکر میکنی همه گلن
lمريم مامان آرمان
12 خرداد 92 21:55
قربون ياسي مهربون بشم.مامان ندا قدر اين لحظات رو ميدونم ميدوني.لذت ببر از وجود دختر نازت.


امیدوارم که بتونم قدردان باشم
خاله هدی 2
13 خرداد 92 9:22
وووووووااای خداااااا عکسشووووکپلکم تپلی خودم خیلی این عکسه بامزس
ماشالله ماشالله/ چشم نخوری ایشالله


نمنون عدید من
میترا
13 خرداد 92 10:44
ای جووووووووونم. عکسش چقدر ناااااااازه. بله بچه ها باید این کارها رو بکنن. جیگرشو. کی میاین مشهد؟


ممنون گلم .پنجشنبه میایم انشاا...
مامان حنانه زهرا
13 خرداد 92 17:57
امیر مهدی و عمی
13 خرداد 92 18:32
سلام مامانی هنوز نم یتونید بیاید ویبلاگمون؟
مامان خورشید
14 خرداد 92 14:17
مامان یاسمین جون خصوصی داری عزیزم