پروژه خوابوندن یاسمین زهرا
یه چند روزیه تلاش میکنم تا بدون شیر بخوابونمت میخوام پروژه از شیر گرفتنت رو در عرض 5 ماه انجام بدم ،دوست دارم خودت دیگه شیر نخوری و میل نداشته باشی،نمیدونم میتونم موفق بشم یانه؟
توی این 19 ماه فقط چند بار بدون شیر خوابت برده اونم اولا بود که تاب خریده بودیم برات و ذوق تابت رو داشتی اما به جز اون 7-8 بار همیشه با شیر میخوابیدی،منم وقتی میرفتم وبلاگ دوستای دیگت که بزرگتر از تو بودن و میدیدم برا از شیر گرفتنشون چقدر سختی میکشن و برا خوابیدن کلی دردسر،تصمیم گرفتم از الان سعی کنم تا بدون شیر بخوابی.
خدارو شکر دختر عاقلی هستی قبلش باهات صحبت کردم که مامان دیگه نباید با شیر خوردن بخوابی خب؟تو هم گفتی ابob(همون خب)شب اول سر نیمساعت روی پاهام خوابیدی ، شب بعد 65 دقیقه طول کشید شب بعدش 70 دقیقه و خلاصه خیلی سخت بدون شیر میخوابی اما بالاخره خوابت میبره!یه شبش که اونقدر برام حرف زدی که سردرد گرفتم و خودم رو زدم به خواب تا بالاخره خوابیدی.بعضی وقتها میگی مامان تیر منم لبم رو گاز میگرفتم سریع میگی آبی(یعنی اشتباه گفتم آب میخواستم).
حتی با تشویق من چند بار توی تخت خودت که کنار تخت منه خوابیدی(همیشه پیش خودم میخوابه)اما چون دندون 16 در راهه یه کم اذیت میشی و توی خواب گریه میکنی باید بیارمت پیش خودم زودی!
خلاصه بدون شیر اونقدر با خودت کلنجار میری و اینور و اونور میشی تا خوابت ببره (بیشتر مواقع هم روی پاهام میخوابی).
یه بار حوصله نداشتم معطل خوابوندن تو بشم بهت گفتم امروز ظهر بهت شیر میدم میخوابونمت اما شب باید بدون شیر بخوابی اونقدر خوشحال شدی بغلم کردی و گردنم رو محکم فشار میدادی،فرداش هم موقع خواب ظهرت گفتی که شیر میخوای بهت گفتم یه کم بهت میدم نه خیلی باشه گفتی باکی(باشه) دیدم داری زیاد شیر میخوری گفتم یاسمین داری زیاد میخوری ها سریع دست از شیر خوردن کشیدی و پشتت رو راه کردی و به زور بعد از چند دقیقه خوابیدی،اونقدر دلم برات سوختتتتتتت.
یاسمین بار اول که توی تخت خودش خوابید.
یاسمین روی پای مامان ندا و تمرین لالا کردن بدون شیر
-این پست توسط مامان ندا نوشته شده!