8 روز مونده
فقطروز مونده تا تولد دوسالگیت دخترم
اینا رو خاله هدی یاد آوری کرده:
وقتی سوال می پرسه آخر جمله اش رو مثل دارابی ها و جهرمی ها میکشه! از کجا یاد گرفته خدا میدونه
دوس ندااارییییییی؟ ارابههههههههه؟(خرابه)بلدیش؟(بردیش)
وقتی یه کار اشتباهی میکنه بهش میگم یاسمین دیگه نکن دیگه نکن با اشاره دست !حالا خانوم خانوما داره درس پس میده و ادای منو در میاره وقتی یه کاری میکنم خوشش نمیاد با همون حالت میگه مامان دیگه نکن دیگه نکن!!!!
اونروز دارم بهش میگم برا مامانجون و خاله هدی بگو دیگه نکن لج کرده و میگه:دیگه بکن ،دیگه بکن!!!
با یکی از دوستان خانوادگی قدیمی (٣٠ سال) رفتیم باغ پدر بزرگشون هم همراهشون بود یاسمین اومده میگه :مامان باباجون بزرگ گیلگیلیم ترد !به عمو جعفر هم میگه عامو ببر(babar) به نغمه هم میگفت نغمی.
خیلی از بوس کردن خوشش نمیاد اونروز عمه زهرا بوسش کرد و یاسمین یه سیلی جانانه زد توی گوش عمه عمه زهرا هم یادش داد و گفت وقتی نمیخوای کسی بوست کنه بگو عزیزم بوس نه!حالا این جمله رو یاد گرفته و وقتی دوست نداره کسی بوسش کنه میگه:عدیدم بوس نه!
در آستانه دوسالگی بالاخره دو روزه اسمم رو با کلمه مامان میگه: گاهی به من میگه: ماماندا(mamanda) و گاهی با تقلید از دیگران نیدا(ندا)
ادای محمد رو که درمیاره (ادا، ادا، هَدا، هَدا)
توی بالکن مامان جون شهناز گربه میاد یاسمین هم جارو برمیداره میگه بلم بدنمش(برم بزنمش)با جارو میکنه دنبالشون و گربه ها فرار میکنن!
الان اومده میگه مامان گرگه بیاد .... بخوره(نمیگم کیو ولی اسم یکیو آورد).
-این پست توسط مامان ندا نوشته شده!