یاسمین خوش سفر(خلاصه سفرنامه مشهدی یاسمین)
١٠ مهرماه ساعت ١٨ به مشهد پرواز داشتیم. صبح روز یکشنبه مامان جون و خاله سارا اومدن تا یه کم پیش یاسمین باشن ،ظهر هم خونه مادر جون بودیم تا اونها هم یه دل سیر یاسمین رو ببینن.عصر که شد مامان جون دوباره پیش یاسی اومد اما این دفعه به همراه خاله هدی. همه ناراحت از دوری و دلتنگی از یاسمین بودن و البته کلی هم زحمت کشیدن و مادرجون و خاله سارا و خاله هدی جیبهای یاسمین رو پر از پول کردن تا اونجا حسابی برا خودش خرید کنه و مامان جون هم مثل همیشه با سلیقه برا یاسی لباس گرم سه تیکه و کلاه آوردن تا گلم توی مشهد سرما نخوره!(البته همه برا من و بابای یاسمین هم سر راهی خوراکی آوردن). توی هواپیما تا سوار شدیم یاسی زد زیر گریه ومن گف...
نویسنده :
خاله هدي
12:35